قمپوز درمی کنند

قمپوز توپی بود کوهستانی و سرپر به نام قمپوز کوهی که دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای با ایران مورد استفاده قرار میداد .
این توپ اثر تخریبی نداشت زیرا گلوله در آن به کار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود . سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند . صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری صورت نمی داد زیرا گلوله نداشت .
در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوشخراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند :" نترسید قمپوز درمی کنند." یعنی تو خالی است وگلوله ندارد .
... کلمه قمپوز مانند بسیاری از کلمات تحریف و تصحیف شده رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده ضرب المثل شده است.

به گفته علامه دهخدا به معنی :" دعاوی دروغین کردن ، بالیدن نابجا و فخر و مباهات بی مورد کردن " است .

 

قمپوز درمی کنند

قمپوز توپی بود کوهستانی و سرپر به نام قمپوز کوهی که دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای با ایران مورد استفاده قرار میداد .
این توپ اثر تخریبی نداشت زیرا گلوله در آن به کار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود . سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند . صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری صورت نمی داد زیرا گلوله نداشت .
در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوشخراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند :" نترسید قمپوز درمی کنند." یعنی تو خالی است وگلوله ندارد .
... کلمه قمپوز مانند بسیاری از کلمات تحریف و تصحیف شده رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده ضرب المثل شده است.

به گفته علامه دهخدا به معنی :" دعاوی دروغین کردن ، بالیدن نابجا و فخر و مباهات بی مورد کردن " است .

 

...

استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره.

قانون طبیعت اینطوریه که نکُشی میکُشنت، بکُشی باید دیه بدی !

ترس پسرها از ازدواج دل بستن به یه دختر نیست، دل بریدن از بقیه دخترهاست...

اینقــد بدم میاد از اینهایی که دماغ میخرن چسبشو نمی کنن!!!!

طرف زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل آقای کریمی !؟ گفتم نه اینجا اداره ست !

اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه !

این خیلی بده که یه آهنگ عاشقانه شما رو یاد 4 - 5 نفر بندازه ....

کاش یکی بود تو اینترنت چایی پخش میکرد دیگه از پا کامپیوترم بلند نمیشدیم

تا حالا دقت کردین یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی
همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون... تازه میفهمی چه غلطی کردی!!!!!!!!!!!!

همین روز است گداها سر چهارراه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون...!!!!

ﺩﯾﺸﺐ ﻫﺮ چی ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ‌ﺑﻬﻢ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻧﺪﺍﺩ ، ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﮐﺎﺭﯾﻪ و من دچار سو تفاهم شده بودم

الان یه دختره رو تو فیسبوک دیدم اسمش فوفولی فو بود. اومدم اسمشو بخونم صفحۀ مانیتور پرِ تُف شد!!

اون دنیا خدا نمی‌پرسه مدل ماشینت چیه؟ می‌پرسه چندتا پیاده رو سوار کردی؟
(قابل توجه دختر خانومهایی که نمیدونن نیت پسرها الهیه)

توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن!

میگن پول خوشبختی نمیاره ... ولی من ترجیح میدم توی لامبورگینی گریه کنم...

یه ضرب المثل هست که میگه:
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره


زوج خوشبخت : زن لال ـ مرد کر
زوج غریبه : زن کارمند ـ مرد کارمند
زوج مبارز : زن با سواد ـ مرد بیسواد
زوج با تفاهم : زن زشت ـ مرد زشت
زوج شکاک : زن خوشگل ـ مرد خوشتیپ
... زوج بدبخت : زن پولدار ـ مرد بی پول
زوج عاقل : زن مجرد ـ مرد مجرد
زوج ایده آل :یافت نمی شود ...

یه قانون نانوشته میگه :
اگه یه هفته ام وقت داشته باشی
باید کل کتابو شب امتحان بخونی !


دختر 14 ساله تو فیسبوک نوشته "از همه مردا متنفرم"
فک کنم دوست پسرش همبرگرشو خورده... آخی!!!

با توجه به نزدیک شدن قیمت نان به سکه، بزودی نان به شکل :
ربع نان، نیم نان، تمام نان،
طرح قدیم (برشته)،
طرح جدید (دور خمیری)
عرضه می گردد.. . . .


زن از شوهرش می پرسه: عزیزم! تو زن خوشــــــگل دوست داری یا زن با شعور؟
شوهرش می گه: هیچ کدوم عزیزم! من تورو دوست دارم!!

آیا از کمبود شخصیت رنج میبرید؟
آیا انسان بی مزه ای هستید؟
آیا از داشتن لهجه شهر و دیار خود رنج میبرید؟
اصلا نگران نباشید!
شما با خرید یک خودرو 200-300 میلیون تومانی با شخصیت ترین و با مزه ترین فرد روی کره زمین میشوید!
تازه به شما مهندس و دکتر هم میگن.!!
اینو شخصا دیدم که میگم!!!


چی شد که مشروط شدی؟
.
.
.
.
.
.
.
به نام خدا اینترنت!!

دختره استاتوس زده :
یادش بخیر, یه زمانی بود انقدر فراوونی بود، روزی چنتا شماره می گرفتم...از توش یکی رو انتخاب می کردم زنگ می زدم، بقیشم میدادم مستحق ... الان یه شماره گیر میاری میفهمی سه تا از دوستاتم دارن !!!
ینى واقعا قحطى اومده....!!؟


آیا نامزدتان وقت آزاد بسیار دارد؟ آیا دائم به شما زنگ و اس ام اس میزند و از کار و زندگی می افتید؟
کافیست یک بار به او بگویید: چقدر چاق شدی قطعا وقتش با شرکت در کلاسهای ایروبیک پر خواهد شد!!!

به سلامتی پسری که اگه قشنگ ترین دختره دنیارو هم تو خیابون ببینه سرشو میندازه پایین و زیرلب میگه: ......
میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم...!!


یک پسر اگر ۲۴ ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه افسرده میشه
اما یک دختر اگر ۲۴ ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه با اون یکی دوست پسرش صحبت می کنه!!

وقتی با دوست دخترت میری بیرون آنجلینا جولی با لکسوز واست بوق میزنه !!
اما وقتی تنهایی یه پیرزن که رو ویلچر نشسته هم نمیذاره ببریش اونور خیابون...!


دیدین سر جلسه امتحان وقتی رو یه سوال گیر میکنی تمام خاطرات زندگیت یادت میاد جز همون یه سوال ..
بعد کافیه برگتو تحویل بدی کلمه به کلمش یادت میاد!!

نانوایی ها بعد از هدفمند شدن:
سلام. به سیستم گویای نانوایی شاطر اکبر خوش آمدید؛
جهت اطلاع از قیمت نان عدد 1،
ثبت نام خرید نان به صورت قسطی عدد 2،
طرحهای تشویقی رنگی عدد 3 و شرکت در قرعه کشی پنج نان رایگان در هفته عدد 4 را فشار دهید....!!!


عضنفر به دوس دخترش :
عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم... چون شارژ ندارم!

آقایون محترم توجه کنید :
وقتی دوست دخترتون ازتون میپرسه :
اگه یه روز ازدواج کردی،من‌ به عروسیت دعوت میکنی ؟
بدون اینکه حرفی بزنید صحنه رو ترک کنید !!!
سوال در نهایت ِ حیله گری طراحی شده!!!


خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است؛
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بیاموز که اودکلن کار حمام را نمیکند!

شاعر میگه: زن زیبا بود در این زمونه بلا
درجایی دیگر: بلا ای بلا دختر مردم...
در جایی دیگر: بلا ملا بلا بلا بلا...میخرم واست طلا ملا
نتیجه: شاعر نداریم که یه مشت دیوونه داریم...!!


قبلنا پسرا از پدرشون یاد میگرفتن چطور باید ریشاشونو بزنن
الان از ماماناشون یاد میگیرن چطور ابرو وردارن
به کجا داریم میریم چنین شتابان!!!

زن : عزیزم ، دنبال چی میگردی ؟
شوهر : هیچی
زن : هیچی !؟
یه ۴ ساعتی هست زل زدی به اون قباله ازدواج مون!
شوهر : دنبال تاریخ انقضا شم !


بعضی وقتها عقل آدم یه چیز میگه و دلش یه چیز دیگه
اصلاً هر دو شون غلط کردن آدم باید ببینه زنش چی میگه...!!!

استاد میگه چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه ، گفتیم چون وایرلس اینور بهتر آنتن میده...
اصن دچار یاس فلسفی شد این بشر...!!


ارسطو را گفتند: ادب از که آموختی؟
.
.
.
ارسطو قدری نگریست و گفت :
.
.
نه ! وجدانا کجای قیافه ی من به لقمان می خوره ؟!

اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ میخونم خوانندهه اشتباه میخونه!!

سالها پس از گران شدن نان:
.
.
.
.
.
.
.
.
مادر به دختر: دختر لگد به بختت نزن! پسره نون خشکیه!!

مغز انسان پر کارترین جای بدنه اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه
کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه . . . . . . . . . . که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!!

درد و دل های خواندنی

 

 

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن!
مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من!
میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...!!!

- دقت کردین جمله ” تا 5 دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما و جمله ” تا 5 دقیقه خونه ام.” آقایون یه معنی رو میده...!!!

- تا حالا دقت کردین ما به بانک اعتماد میکنیم پولامونو میذاریم اونجا
ولی بانک به ما اعتماد نداره حتی خودکار هاشو هم زنجیر کرده!!...

- تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!

- اینایی که میگن شبا نباید چیزی خورد، شکر اضافی میخورن، اگه نمی شه پس یخچال چرا چراغ داره؟!!!

- دیدن یه سوسک تو اتاق خواب مسئله خاصی نیست، در واقع مسئله ازاونجا شروع میشه که سوسکه ناپدید میشه!!!

- تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی
‎ ‎نیست ...!!!

- هیچکس حق نداره از طرفش بپرسه “تو برا من چی کار کردی؟” تو ٧ میلیارد انسان تو رو پیدا کرده، دیگه چیکار کنه ..!!!؟

- معنی انواع بوق در ایران:
بوووق : سلام حاجی فدات شم
بوق: مسیرت کجاست؟
بوبوق: بیا بالا
بوووق: برو کنار عوضی!
بوق: خانوم کجا؟ برسونمت فدات شم؟
بووق بووق: وایسا الاغ نوبت منه
بوق: حله داداش
بوق: شما آژانس خواسته بودین؟
بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد!
بوق: در پارکینگو بده بالا پدرسوخته...!!!

- هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یه دونه رو فرش پیدا کنی و بخوریش...!!!

- آقا واقعاً من موندم! جمعیت دخترا اینقد زیاده ... پس چرا شماره شانسى میگیرى همش پسر جواب میده؟!!

- بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟
میگم: نه چرا قطع باشه!؟ میگه: آخه دیدم داری درس میخونی...!!!



- توصیه امریکایی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون نخرید که کمپانی ایراداشو بفهمه
برطرف کنه بعد سال دوم بخریدش.
توصیه ایرانی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون سریع بخرید تا هنوز کمپانی فرصت نکرده خرابش کنه...!!!

- آیا از رابطه ی دو چشم باهم آگاهی دارید؟
هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند، اما باهم مژه میزنند، با هم حرکت میکنند، با هم اشک میریزنند،
باهم می بینند، با هم می خوابند، با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند ...
ولی؛ وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزند و دیگری نمیزند!!!
نتیجه قضیه: زن توانائی قطع هر ارتباطی را دارد...!!!


- همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام/نهار، نرو !!!
این یه توطئه ست، میخوان ازت کار بکشن...!!!

- خیلی جالبه: وقتی یه دختری یه پسری رو دوست داره هیچ کسی از این موضوع خبر نداره به جز خود دختره،
ولی وقتی یه پسری عاشق یه دختری میشه همه ازین موضوع خبر دارن به جز خود دختره.

 

دقت کردی وقتی یکی بهت میگه: «اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟»
نگران می شی، یاد تمام دروغا و کارای بدی که انجام دادی میفتی

- اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بیدار شدی و دیدی همه چیز خیلی خوبه،
نه غمی هست نه دردی بدون که دیشب تو خواب مردی... روحت شاد و یادت گرامی!!!


بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از طرفشون جدا میشن براش آرزوی خوشبختی می کنن ...
داری میری برو دیگه فیلم بازی نکن ...


عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟
در آوردن گوشی از حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی !
... پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه !
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت !

يارو ميره سمعک بخره فروشنده ميگه: همه جورشو داريم از هزار تومني تا يک ميليون تومني.
طرف ميپرسه: هزارتومني اش چطوري کار مي کنه؟
فروشنده ميگه: اين اصلا کار نميکنه فقط مردم با ديدنش بلندتر حرف مي زنن!!! ........


چی میشد اگر تو گوگل سرچ می کردی
"نیمه گم شده ی من"
عکساشو واست می آورد!
این دانشمندا چه غلطی میکنن پس؟؟
دست بجونبونید...

تا حالا دقت کردین تو کل کل های ایرانی‌ ها،
همیشه همه برای خودشون متاسفند؟


دختره عضو فیس‌بوک شده اون وقت ...
عکساشو بسته
پوکش رو بسته
والش رو بسته
اینفوش رو بسته
ادش رو بسته
مسیج هم نمیشه بهش داد !!!
خو بدبخت زندانی کردی خودتو؟؟؟!!!
خو مسخره , جنبه ش رو نداری برو بشین گوشه ی اتاقت بافتنی بباف
والا بخدا

همونقد که پسرا از دخترای سیبیلو خوششون نمیاد
همین احساس رو دخترا نسبت به پسرایی که زیر ابرو برمیدارن دارن
گفتم که در جریان باشید ... :|


در روزهای خوبتان بدانید که همین خاطرات بعدا شمارو دیوانه می کند...!!

دلـتنــگی یـعـنــی . . .
دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعت گوشیتو میبینی...


اگه خواستی با یه دختر ازدواج کنی، زیاد درگیر این نشو که پدر و مادرش
کی هستن و خانوادش از نظر مادی و معنوی در چه سطحی هستن !
تحقیق کن توی لیست دوست پسرای دوران مجردیش، دوستات یا آشنایانت نبوده باشن
تا وقتی خواستی برای همسرت شیرینی بخری ، رفیقت نگه : ناپلئونی بخر زنت دوس داره

اینجا ؛ همه ی نسل ها ؛ نسل سوخته هستند ...
فقط درصد سوختگی فرق می کند و محــلّ سوختگی ...


یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم مادر، میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم :|

متأسفانه توجه دخترها فقط به ظواهره انگار ...!
مثلا به خاطر خوشتیپی بازیکنها، طرفدار ایتالیا میشن.
در حالیکه معیار ارزش‌گذاری فقط باید میزان تقوا باشه ...!!!


پسر ملانصرالدین میره پیش داروغه میگه جناب داروغه طوطی من گم شده…
داروغه میگه خوب به ما چه! پسر ملا میگه فقط خواستم بگم اگه این طوطی پیدا شد
هر فحشی به شما و حاکم داد نظر شخصی خودشه!

شما هارو به تهدیگ ماکارونی قسمتون می دم وقتی دارین با تلفن یا موبایل صحبت می کنین
با خودکار روی هر چیزی که دم دستتون بود .چرت و پرت ننویسین یا نقاشی نکشین...
آخه من الان این مدرک پایان تحصیلاتم که بابام در حال موبایل صحبت کردن
روش عکس اولاغ کشیده ،کجا ببرم نشون بدم ...:|


یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته، بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط...!
یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه.
زنگ زدم بهش، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه... من چقد خوشحالم...!

جون مادرتون اگه ماشین صفر می خرین رو شیشه بنوسید «ماشین صفره»
ولی پلاستیک های رو صندلیشو بکنید!


مامانم تا یه جایی بیشتر ساعتو بلد نیست وقتی میرم بیرون
از یه ساعتی به بعد هی زنگ میزنه میگه میدونی ساعت چنده؟؟؟

در مقابل دو گروه از آدم‌ها همیشه سکوت کردم :
اونایی که بیش از حد معمول دوست‌شون دارم!
اونایی که بیش از حد معمول بی‌شعور هستن.


تا حالا دقت کردین ... قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود ...
الان هر چی بزرگتر باشه ... برگشتیم به 15 سال قبل

تا حالا دقت کردین ... دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته ...
نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته؟


اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه!!

دقت کردین تعداد خواننده های ایران، از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

آیا میدانستید : در بیمارستان های ایران مریض را (بیدار) میکنند تا قرص خوابشو بخوره !

واقعا چرا راننده تاکسیا فکر می کنن اگه ما خورد داشتیم، نمیدادیم؟!

گاج منتشركرد : اولی ها،دومی ها،سومی ها،كنكوری ها ...
خــــــاک بر سرتــون با این وضع درس خوندنتون ...

شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن
زود برسن سر کار تا کار کنن و پول تاکسيشونو در بيارن!!


یه مرغ دارم روزی دو تا تخم میذاره
معاوضه با زمین یا مغازه

زن ها اصن پیچیده نیستن!!!
فقط یه کم محبت میخوان
یکمی هم عشق
و یکمی هم پول
و یه کمی هم تعریف
و چندتا چیز دیگه
که ما مردا سر درنمیاریم ...


عشق اون آدامسه نیست که بوی دهنتو عوض کنه،
عشق همون پیازیه که موقع خوردنش میگی گور بابای بقیه ...

سخت ترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری،
همان مرحله ی نخست است؛
یعنی پذیرفتن بیشعور بودن...!


به بابام میگم مامانمو اولین بار کجا دیدی؟
میگه با دوست دخترم تو یه عروسی بودم دیدمش عاشقش شدم !

نمی دونم این دخترا چرا انقدر شکاکن ؟!؟ هر هفت تا دوست دخترامم این طورین!!!

به خدا اگه این کیسه‌های هوایی که به اسم چیپس میندازن به ملت رو
تو صنعت اتومبیل‌سازی استفاده کنن، چقدر جلو این کشت وکشتار تو جاده‌ها رو می‌گیره!!!


امروز مثلا می خواستم سر برادر زادمو گرم کنم.
نشوندمش براش عمو زنجیر باف خوندم.
میگم:"عمو زنجیر باف، بله... زنجیر منو بافتی، بله ... پشت کوه انداختی، بله...
بابا اومده، چی چی آورده، نخودو کیش میش،با صدای چی؟"
میگه:"با صدای علی عبدالمالکی"!!!


بر اثر تجربه بهم ثابت شده که از یه سنی به بعد دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
برای مثال: میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط )
من رفتم بیرون! (شکل صحیح)

دقت كرديد ... تمام چيزهاي خواستنـــــــي توي دنيا
يا غيرقانونين، يا گرونن، يا چاق کنندن !!


جمله‌ای که هر خانم به طور غریزی
هربار هنگام دیدنِ عکسای قدیمی‌ به کار میبره: "چه قد لاغر بودم اینجـــــ‌ا!!!

يكي بهتون گفت : " ببخشيد، اشتباه كردم " بهتره قبول كنيد،
چون " اصلاً دلم خواست، حالا چي مي گي " گزينه بعديه كه بهتون مي گه!


هنوزم با این که 20 سالمه از تاريكي ميترسم!
بعد برادر زاده ی 7 ساله م توی تاريكي نشسته، بهش ميگم : تو تاريكي چه كار ميكني؟
ميگه دارم با روحِ اجسام ارتباط برقرار ميكنم !! اینا بچه نیستن دایناسورن !!!

ببین ...
هم خونه ی ما تو تهرانه٬ هم خونه ی شما.
فقط ما منطقه
۱۸ میشینیم٬ شما منطقه ۱ !
هم بابای تو کارمنده هم بابای من .
فقط بابای من ماهی
۶۰۰ تومان حقوق میگیره٬ بابای تو ماهی ۶ میلیون تومان !
هم تو موبایل داری٬ هم من.
فقط تو
iphone 4 داری٬ من نوکیا 1100 !
هم تو از بابات پول تو جیبی میگیری٬ هم من.
فقط من ماهی
۶ هزار تومان میگیرم٬ تو ماهی ۶۰۰ هزار تومان !
هم ما آپارتمان نشینیم٬ هم شما .
فقط ما طبقه سومیم٬ شما طبقه سی و سوم !
هم شما ماشین دارین٬ هم ما.
فقط ماشین ما پرایده٬ ماشین شما پرادو !
هم ما تابستونا مسافرت میریم٬ هم شما .
فقط ما میریم شمال٬ شما میرین قطب شمال !!
پس دیگه واسه چی هی میگی ما دو تا به درد هم نمیخوریم ؟؟!!!!!!

 

هنوزم که هنوزه، هستند کسایی که وقتی میخوای بری بیرون میپرسن: " کجا؟ "
و بلافاصله بعد از شنیدن جواب " میرم بیرون "
از جانب شما قانع شده و به آرامش خاصی میرسند ...!


مدیریت استراتژی جالب

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است

پدر به نزد بیل گیتس می رود
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است

پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد

و معامله به این ترتیب انجام می شود
نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید.

اگه میشد چی میشد

زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام
آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه
موهات "فر" باشه , روش پیتزا بپزی
شب خواب ببینی که 1 ماه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری
پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن
ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب
همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی
بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره
حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، برات درسش کنه.
لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد
هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی
رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین
سايه ات سفيد باشه
تو گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من " عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی
شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه
بفهمن اصغر فرهادی دوپینگ کرده همه جایزه هاشو بگیرن
درخت خرما و گردو رو پیوند بزنی خرما گردویی بده
رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن
واسه کاردستی ِ مدرسه یه ساختمون ِ هشت طبقه ی 32 واحدی ِ اسکلت فلزی ببری
یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش
چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن

 

 

طنز

 

یادش بخیر بچه که بودیم میبردنمون پارک می رفتیم مثل مظلوما میچسبیدیم به میله ی تاب همچین ملتمسانه نگاه میکردیم به اونیکه سوار تاب بود که دلش بسوزه پیاده بشه بعدم که نوبت خودمون میشد عمرا پیاده میشدیم.

يکي از بدی های عطر مشهد اينه که ,براي از بين بردن بوش بايد اون قسمت از بدن رو قطع کني !!!

وقتی کسی داره تو کار شما دخالت بیجا میکنه یه "به تو چه" بهش بگو بعد یه لبخند ملیح بزن و به ادامه کارت برس :)

یـــَــــک حالی میده . . .:))

یه زمانی وقتی فحش ناموس میدادی به رفیقت حکم مرگتو امضا میکردی. الان میزان صمیمیت و رفاقتتو نشون میدی ....یعنی یه همچین آدم های با جنبه ای شدیم ما ، بهلـــــــــه

ساعت 3:30 نصف شب ، دیدم دختر خالم (دو سال و نیمشه ) اومده من رو بیدار کرده ، پهلوش رو نشونم میده، با همون لحن بچگونش میگه : بنی ، اینجام کاکاره (میخواره)؛ یعنی میخوام بگم گشاد بازی از دوران بچگی تو انسان نهادینه میشه !

پلیس امده بود سر پشت بوم دیش ماهواره را ببره بهش میگم کاش لاقل چهارشنبه میبردید میفهمیدیم بفرماییدشام کی برنده شده میگه بیخیال این هفته اصلا گروهشونم به درد بخور نیست :|

با بابام تو یه ماشین بودیم، بعد دو نفر خارجی سوار شدن؛

بابام رفت بپرسه: "اهل کجایین؟

"خیلی با اعتماد به نفس با یه لحن سوالی گفت: ؟؟؟ MADE IN

ازدکمه "اینتر"، رفیق روزهای عصبانیتمان ممنونیم که زیر بار سخت ترین ضربات دست ما، صداش در نمیاد

بعضی وقتا خدا درهای رحمتش رو یه خورده باز میکنه تا بتونی از لای در، رحمتارو ببینی؛ ولی نمیتونی بهشون دست بزنی چون روی در قفلی به نام حکمته

فیلمای ِ آموزنده صداسیما کاری کرده که الان جلو بچه دو ساله عوق بزنی میگه حامله ای ؟؟! :دی

دیروز خواهر شوهر خواهرم خونمون بود.با بابام داشتن در مورد حیوونای خونگی بحث میکردن...

بابام خیلی جدی برگشته میگه نه من اصن حیوونه خونگی دوس ندارم...پارسالم بچه ها دوتا دلستر خریدن من کلی باهاشون دعوا کردم.....!

خواهر شوهر خواهرم :O

من :|

خب پدر من اون همستره نه دلستر!!

یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود گفتم این خیلی خزه . مگه اسکلم اینو بپوشم؟

فروشنده از پشت پیشخون اومد اینور دیدم همون شلوار پای خودشه !

آیا می دانستید که اون زنی که برای اولین بار عبارت "مردا همه مثل همه ن"  رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود؟

داشتم تلویزیون میدیدم یهو داداشم داد زد: کمک کمک ....!

پریدم تو آشپزخونه دیدم از ماکروویو آتیش میزنه بیرون ! داد زدم چی کار کردی!!!!

با حالت بغض گفت هیچی به خدا فقط داشتم جورابامو خشک میکردم!!!

منو میگی :|

تا دو سه دقیقه داشتم تصمیم میگرفتم سرم و تو کدوم دیوار بکوبم!

خوش به سعادت این نسل جدید که کلی سرگرمی دارن !

والا سرگرمی نسل ما یه چرخ گوشت بود

که دستمونو میکردیم توش دستمون تا زانو قطع ميشد !

از خدا میخوام اگر قراره منو از دنیا ببره

۱۰ دقیقه قلبش منو خبر کنه

بتونم هارد کامپیوترم رو فرمت کنم

وگرنه واسم ختم نمیگیرن .. :))

عجب نسلی هستیم ما !

پريشب سر میز شام برادرم گفت : برو برام آب بیار

گفتم: بروبابا! من خودم از تشنگی دارم ماست میخورم !

تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد

دو دقیقه بعد نوه خودش \زد در حد بمب هیدروژنی!

پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش

ﺑﺎﺑﺎﻡ: ﺑﺪﻩ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ !!!

ﻣﻦ: ﺑﺎﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﺭﻣﺰﺷﻮ ﺑﺰﻧﻢ!

Delete SMS

Delete Video

Delete picture

Delete music

Delete private

Delete number

FORMAT Memory CARD

ﻣﻦ: ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﻣﺨﻔﯽ ﮐﻨﻢ!

...ﺑﺎﺑﺎﻡ: ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺳﺎﻋﺘﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ!

ﻣﻦ: :|

ﺑﺎﺑﺎﻡ: :)

اصلا دقت کردین که امکان نداره بخوای ظرفارو بشوری یه جایی از صورتت خارش نگیره ؟

یه فولدر خیلی شخصی و خصوصی دارم توی لپتاپم، اسمشُ گذاشتم "غرب از نگاه استاد رحیم پور ازغدی" اینجوری دیگه فکر نکنم کسی بازش کنه :|

ادم دیدم بخاطر صندلی تو مترو خودشو زده به حامله‌گی :| :-"

دارم میرم مسافرت با مامان خداحافظی كردم بهش میگم آب نمیریزی پشت سرم؟ میگه حالا برو من سیفون رو برات میكشم!!!! :|

من :|

مامانم :D

کل خانواده :))))))))))

بابام : ایول بزن قدش =)))))

داداشم : خدایا این شادی از مانگیر

من میدونم.من سر راهیم

نصف شبی یارو زنگ زده میگه شما؟؟؟

گفتم ببخشید گوشیمو اشتباه برداشتم :|

به مامانم گفتم: خارجیا به سوپ میگن استارتر نه شام...

گفت: بابات خارجیه یا عمه گوربه گور شدت...!!؟؟

اصن لزومی هم نداشت به عمم اشاره کنه ها،

لامصــب صرفا خواست بهش بگه گور به گور شده

به روح هم اعتقاد ندارند..عمه هم دارن!!

غیر ممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی:

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن

همه تونم 20 بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن!!

من تا 15سالگی جلو پنکه صدای اورانگوتان درمیاوردم اطرافیانم تشویقم میکردن :|

دقت کردید وقتی اس ام اس میفرستید و پیامتون 2تا میشه، اول قسمتهـای ادبی مثل " ؛ ، !" حذف میکنید؛

وقتی جواب نداد کلماتُ میچسبونیم, مثلا صبحبخیر بجای صبح بخیر، شبخوش بجای شب خوش، بسلام بجای سلام برسون...

وای از اس ام اسی که باتمام فشرده سازی فقط و فقط 2 حرف اضافی داشته باشه و راه نداشته باشه یک اس ام اس کنی؛

اون موقع از لج همراه اول یا ایرانسل کلی چرت و پرت اضافه بــه پیام میکنی که پیام اضافی هدر نره...!!

دریغ از وقتی که صرف فشرده سازی کردیم بخاطر ده تومن ؛ ینی اگـــه این وقتُ برا درس میزاشتیم, PHD گرفته بودیم..

روز آدم بعد اولین چایی شروع میشه , قبلش هنوز روز نیست ، شبه

 یه دوس پسرم نداریـــم

عاشق هم بشیم ، قصد ازدواج پیدا کنیم

بعد مثل فیلما باباش دسته چک ایناش رو در بیاره به ما بگه چه قدر برات بنویسم

دست از سر پسرم برداری !؟؟

بعد ما بگیم عشق رو نمیشه با پول خرید..من به خاطر پول عاشق نشدم ..

بعد باباش بگه 100 ملیون می‌دم بهت !

منم بگم هر چی‌ شما بگین پدر جان ، من رو حرفِ بزرگ ترا حرف نمیزنم.. فقــط حـامــل باشه لــدفــن =))))

یعنی عربا می‌خوان به هم تیکه بندازن بگن خرس گنده میگن دب اکبر؟

خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟؟؟

حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !

و به جای فیسبوک زدیم بشزثذخخن ..!

:|

وقتي تو ماشينيد فحش نديد در بريد!

ما يه بار فحش داديم خورديم به ترافيك...!

آیا می دانید درازترین شب سال، چه شبی است؟

.

.

.

شبی که قهر کنی و شام نخوری!

لذتی که در دیدن آستین حلقه ایِ دررفته از دست سانسورچی تو تلویزیون ایران هست در دیدن بیکینی از ماهواره نیست!

مروري دوباره بر فقر

می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟

.

.

.

.

بابا آب داد بابا نان داد

 

 

 

می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

.

.

.

.

من می توانم بخوانم و بنویسم

می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

.

.

.

.

 

من می توانم بدوم

 

 

 

و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر است 

کار از ریشه خراب است

فقـر یعنی اینکه ... !!

 

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛

 

فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛

فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی؛

 

نام روزهای هفته در ایران باستان




آیا میدانستید که در ایران باستان و در آئین پنج هزار ساله مهر(میترائیسم) روز یکشنبه مهرشید نام داشته که منظور از مهر میترا یا مهر خدای بزرگ آئین میترائیسم و معنی شید آفتاب و روشنایی میباشد یعنی
مهرشید روز مهر و آفتاب یا روشنایی بوده و امروزه در تقویم میلادی این روز sunday نام دارد که دقیقا به معنی روز آفتاب میباشد . و اینک بقیه روزهای هفته:
کیوان شید = شنبه
مهرشید = یکشنبه
مه شید = دوشنبه
بهرام شید =سه شنبه
تیرشید = چهارشنبه
هرمزشید = پنجشنبه
ناهیدشید یا آدینه = جمعه

اینک با بررسی ریشه های این واژگان به این برآیند ساده میرسیم:

کیوان شید = شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn =
کیوان

-----------------------------------------
مهرشید = یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = خور (خورشید) = مهر
---------------------------------------------------

مه شید = دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه
------------------------------------------------------------------
بهرام شید = سه شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars = بهرام
------------------------------------------------------------------
تیرشید = چهارشنبه
Wednesday =Wednes + day
Wednes = day of Mercury= Mercury = تیر
------------------------------------------------------------------
هرمزشید = پنجشنبه
Thursday =Thurs + day
Thurs = Thor= day of Jupiter= Jupiter = هرمز
------------------------------------------------------------------
ناهیدشید یا آدینه = جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig= day of Venues= Venues = ناهی


 

باور کنید به دور از تعصب میگویم تمامی دنیا وامدار نیاکان ما میباشد.


ما از تبار کوروش و فرزند جمشیدیم            پیروز بی برده ، بت نپرستیدیم

 

 

 


 

تا حالا دقت کردین ...........تا حالا دقت کردین

- تا حالا دقت کردین تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه!

- تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانی ها رو به هم!

- تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشون رو یه جاهایی قایم میکنن که اگه 10 تا گروه تجسس هم بیاد نمی تونن پیداش کنن!

- تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه و می خوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیم رو برداریم،
با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم!

- تا حالا دقت کردین وقتی برای امتحان یک کاری انجام میدین خوب درمیاد
اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه همه چی خراب می شه.

- تا حالا دقت کردین هر چی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره، برنامه در حال پخش جذابتره!

- تا حالا دقت کردین بعضی ها هستن که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن 45 دقیقه کمربند ایمنی
رو بگیرن تو دستشون، ولی قفلش رو جا نندازن! کلا چه آدمای صبوری، خسته نباشن.

- تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم
که اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش 20 میشدیم؛ چه راحت بود!

- تا حالا دقت کردین «موفق باشید» های استاد آخر برگه امتحان،
جواب همون «خسته نباشید» هایی هستش که وسط درس دادنش می گفتیم!

- تا حالا دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته !!

- تا حالا دقت کردین تو مدرسه و دانشگاه همیشه کلاسای دیگه زودتر از کلاسی که ما توشیم تعطیل میشن؟ چرا؟؟

- تا حالا دقت کردین هرکی پراید داره میخواد بفروشه ۲۰۶ بگیره !

- تا حالا دقّت کردین هر از گاهی که حوصله ندارین یه آهنگ شاد
تو سرتون واسه خودش
Play میشه ؟ دست بردار هم نیست !


- تا حالا دقت کردین ۹ ماهی که تو شکمِ مامانمون هستیم، جزء سنمون حساب نمیشه ؟!

- تا حالا دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟

- تا حالا دقت کردین بعضی حرفارو هر چقدم بقیه بگن
تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن نیفتی باور نمی کنی !

- تا حالا دقت کردین وقتی یه آهنگ قدیمی‌ گوش میدیم، به جایی‌ اینکه
به خود آهنگ گوش بدیم به خاطره‌هایی‌ که با آهنگ داشتیم فکر می کنیم !

- تا حالا دقت کردین اونقدر که پراید جون ایرانی هارو گرفت اسکندر مقدونی و چنگیز خان نگرفتن ؟!

- تا حالا دقت کردین وقتی يه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه
تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته

مقایسه سن

وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود
وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شدیعنی ۱۶ برابر من
وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من
وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من
وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر من
وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر من
وقتی من ۳۰ ساله شدم پدرم ۶۰ ساله شد یعنی ۲ برابر من

می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم !!!

مهریه عرفانی

پسر جوان، وقتى پاى سفره عقد نشست و حاضر شد مهريه همسرش را پانصد هزار شاخه گل سرخ
و يك جلد ديوان شمس تبريز به خط خودش در نظر بگيرد، نمى‌دانست چند سال بعد بايد چند هزار بيت شعر ديوان شمس را بنويسد.

به نوشته « ايران»، چندى پيش، زنى جوان به شعبه 264 دادگاه خانواده 121 مراجعه و با ارائه دادخواست طلاق به قاضى نحوى گفت:
چند سال پيش بود كه جوان مهندسى به خواستگارى‌ام آمد. از همان اول تصميم گرفتم كه بناى زندگى‌مان را بر پايه تفاهم
و عشق و عرفان بگذارم اين بود كه براى مهريه‌ام، پانصد هزار شاخه گل سرخ و ديوان شمس به خط شوهرم
و چهارده سكه بهار آزادى تعيين كردم. فكر مى‌كردم اگر او حاضر شود چنين مهريه‌اى را بپذيرد،
بايد از انديشه بالايى برخوردار باشد. وى گفت: او هم پذيرفت و ما بعد از ازدواج، زندگى مشتركمان را آغاز كرديم.
در اين مدت با اينكه از نظر عقيدتى ميان من و شوهرم تفاوتهايى بود و گاهى مشكل پيدا مى‌كرديم ولى من سعى مى‌كردم
با گذشت باعث حفظ زندگى مشتركم شوم. وى ادامه داد:

تا اينكه بعد از چند سال، روز به روز بر اختلاف ميان من و اواضافه شد و شوهرم و من به اين نتيجه رسيده ايم
كه ديگر امكان ادامه اين زندگى وجود ندارد و به همين علت من به دادگاه خانواده مراجعه كرده و تقاضاى دريافت مهريه و طلاق دارم .

با درخواست اين زن جوان، قاضى دستور احضار اين مرد را به دادگاه داد.
اين مرد جوان در برابر قاضى دادگاه خانواده گفت: آقاى قاضى! من و همسرم با اينكه از ابتدا سعى داشتيم تا پايه‌هاى زندگى مشتركمان را استحكام ببخشيم موفق نشديم و به همين علت من هم فكر مى‌كنم بهتر است تا از يكديگر جدا شويم .

وى گفت: طبق مهريه‌اى كه براى همسرم تعيين كرده‌ام، بايد ديوان شمس را به خط خودم براى او بنويسم و پانصدهزار شاخه گل به او بدهم .

قاضى نحوى پس از استعلام از اتحاديه گل‌فروشان، قيمت پانصدهزار شاخه گل را كه بخشى از مهريه عروس جوان بود، 150ميليون تومان محاسبه كرده و در حكمى به داماد جوان اعلام شد كه وى موظف به پرداخت 150 ميليون تومان ـ قيمت پانصد هزار شاخه گل سرخ ـ چهارده سكه بهار آزادى و نوشتن از روى اشعار ديوان شمس تبريزى است.
اي خاك بر سر مهندست بكنن


معلوم شد که آقای مهندس نه اهل عرفان بوده نه اهل حساب وکتاب و ریاضی وباغبانی وبازار
و بطور کلی چهار عمل اصلی را هم بلد نبوده ننه مرده

 

روش تدریس در اصفهان

مدرسه : 3 سیب داریم .... 2 تای دیگر از علی میگیریم ، حالا چند سیب داریم ؟

مشق شب : اگر یک هندوانه 3 کیلویی را بین 5 نفر تقسیم کنیم به هر یک چه مقدار می رسد ؟

امتحان : علی 12 موز دارد . قطار او 7 دقیقه تاخیر خواهد داشت . وزن خورشید را حساب کنید !!!!

تفهيم و جا افتادن اشتباه واژه ها

کُس خل یعنی چی؟؟؟
این کلمه فحش نیست اصلا و قسمت اولش هیچ
ربطی به اون چیزی که فکر میکنید نداره
زمان قدیم وقتی می خواستن یه خبری
رو توی شهر اعلام کنن با یه طبل
هایی به اسم کوس مردم رو دور
خودشون جمع می کردن و خبر رو می دادن بعد همیشه یه احمق هایی هم
 بودن که از نظر عقلی مشکل داشتن و
 الکی می اومدن و این طبل هارو می زدن و مردم رو
 به اشتباه می انداختن و مردم هم
اهمیت نمی دادن و می گفتن بی خیال کوس خله اس ...
از اون روز دیگه جا می اوفته هر
 احمقی که می بینیم می گیم این کس خله

حالا میخواهید بدونید
ریشه یک واژه به ظاهر رکیک دیگه
چیه؟ چه معنی میدهد؟ و از کجا آمده؟

گاهی واژه ای را نادرست
تلفظ می کنند و همان اشتباه بر سر
زبان می افتد. تا پنجاه سال پیش
مردم در زمستان برای گرم شدن دور
کرسی می نشستند و برای سرگرمی و
وقت گذرانی گاهی چرت و پرت هایی به
هم می بافتند و می خندیدند و این
سخنان را "کُرسی شعر" نامیده
 شد که ما امروزه آن را بد تلفظ می کنیم.
من تلفّظ درست این واژه را
هنگامی که کودکی بیش نبودم از
پیرمرد با سوادی شنیدم و از آن
هنگام این را به یاد دارم .
در آن وقت ندانستم منظور او چیست.
چون همیشه به گونه ی دیگر شنیده بودم .

حکایت "ختم انعام" دو سال پیش

 

مادربزرگم دو سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانمای فامیلو و یک خانم جلسه ای
حرفه ای هم دعوت کرده بود. از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو ، یک ساعت مونده
به مراسم برق رفت . مادر بزرگم به پدرم گفت سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته.
بابای ما هم زنگ زدو گفت برق ما رفته.
یهو مادر بزرگم از اونور گفت ، بگو خانم آوردیم ، کلی پول دادیم ، حالا برق رفته شما خسارت مارو ...میدی...
بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به مامور برق گفت : کلی پول دادم خانم آوردم ، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم
بکنم..شما خسارت میدی؟...
مامور برق اونور تلفن داشت زمینو گاز میزدو میگفت دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره......
من اینور از خنده خودمو به درو دیوار میکوبیدم ...
بابامم که تازه فهمیده بود چه سوتی داده سریع گوشی رو قطع کرد ....
و از همه جالب تر مادر بزرگم بود که میگفت چرا الکی دارین میخندین :))

 

آدم بايد چه جـــــــوری باشـه؟

اگه سربزیر و متفكر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره، روانیه، سیماش قاطیه!

 

اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقكه، هجوه!

اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شكموئه، پرخوره، مال مفت تور كرده!

اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: كنسه، نخوره، حمال وارثه!

اگه از حقش دفاع كنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!

اگه از حقش بگذره و گذشت كنه، میگن: بی عرضه س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!

اگه اهل تحقیقات و كتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!

اگه با عیالات متحده ش مشكلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر كرده!

اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار كلفت آورده!

اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم كمك كنه، میگن: پول پارو میكنه، اهل زد و بنده!

اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار میكنه، جون به عزرائیل نمیده!

اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق العادس، دوست داشتنیه!

اگه راست و درست و بی كلك باشه، میگن: هیچی نمیشه، به درد لای جرز میخوره!

 

و بالاخره اگه هر روز ایمیل بزنی نمیگن مارو دوست داره به یادمون هست،میگن :  

بیکاره ، معلوم نیست کی کار میکنه   !!!

 

با تشکر از دوست خوبم نیلوفر

 

پسری که نیست !

من دنبال یه پسر خوب
مودب
با شخصیت
سربزیر و چشم پاک
راستگو
اهل کار
خانواده دوست
مهربون
و . . . میگردم
.
.
نه برای اینکه دوست پسرم بشه
.
.
.
.
.
.
یا اینکه شوهرم بشه .. نه به خدا .. خدا به سر شاهده !
واسه این میخوام که ببینم چه شكلیه اصلا"...

 

انواع زن!

زنها کلا به 5 گروه اصلی تقسیم می شوند:

گروه اول: زنها یی که مردها رو بدبخت می کنن.

گروه دوم: زنهای هستند که اشک مردها رو در میارن.

گروه سوم: زنهایی که جون مردها رو به لبشون می رسونن.

گروه چهارم: زنهایی که کاری میکنن مردها روزی 18 بار آرزوی مرگ کنن.

گروه پنجم: زنهایی هستند که به اشتباه فکر می کنن جزو هیچ کدام ازین گروه ها نیستند

انتخاب همسر!

مردی قصد ازدواج داشت.
مشکل او انتخاب از بین 3 کاندید زن احتمالی بود.
او به هر زن 5000 دلار پول داد تا ببیند هرکدام با آن چه کار میکنند

اولی ظاهرش را کاملا تغییر داد به یک آرایشگاه تجملی رفت
... آرایش جدید کرد لباسهای جدید و زیبا خرید و به مرد گفت که برای اینکه
در نظر او جذابتر باشد این کارها را کرده است چراکه خیلی دوستش دارد
مرد تحت تاثیر قرار گرفت

دومی به خرید هدیه برای مرد پرداخت.برایش یک دست چوب گلف خرید
به علاوه ابزار جدید برای کامپیوترش و لباسهای گران قیمت
و هنگامی که هدیه ها را به مرد داد گفت که تمام پولش را برای
او صرف کرده چراکه خیلی دوستش دارد
مرد تحت تاثیر قرار گرفت

سومی پولش را در سهام سرمایه گذاری کرد و چند برابر پولی که از مرد گرفته بود
عایدش شد.او 5000دلار مرد را پس داد و برای بقیه پول یک حساب مشترک باز کرد
و گفت میخواهد برای زندگی آینده شان پس انداز کند چراکه خیلی دوستش دارد
واضح است که مرد تحت تاثیر قرار گرفت

او مدت زیادی را به تفکر درباره اینکه هر زن با پولها چه کار کرده پرداخت
و سر انجام با زنی ازدواج کرد که سینه های بزرگتری داشت !!!!

قبل از مرگ / بعد از مرگ

31 فروردین: امروز سی و یکمه. باید برم کرایه های برج ونک رو بگیرم.اگه فکر میکنید اسم برجمو میگم کور خوندید! صبح که داشتم از خونه خارج می شدم یه لگد محکم زدم زیر جفت پای مهسا .بیچاره جیغ زد و پخش زمین شد. خیلی حال کردم. جیگرم خنک شد.روحم آروم شد.مهسا گربه سفید پشمالوی زن چهارممه.

4 اردیبهشت: امروز روز گندیه.باید برم قبرستون.سالگرد آرزو و ژاکلینه.دو تاشون تو یه روز و یه ساعت مردند.با این تفاوت که ژاکلین 3 سال و نیم بعد از آرزو مرد.این دو تا زن های اول و دوم من بودند. 40 میلیون تومن خرج مرگشون شد.نرخ رشوه برای صدورگواهی فوت طبیعی خیلی بالاست!!!مامان ژاکلین هنوزم میگه من دخترشو کشتم.اونم الان توی تیمارستان بستریه.ماهی 2 میلیون دارم میدم که همونجا نگهش دارند!

7 اردیبهشت : امروز آتنا رو با کمربند کبود و سیاه کردم .تقصیر خودش بود.از کله سحر هی بالا و پایین می پرید و خونه رو روی سرش گذاشته بود.اونم واسه چی؟همش به خاطر بیست هزار تومن.خوب ندارم بابا جان! از کجا بیارم ؟ آتنا زن چهارممه.22 سالشه.

14 اردیبهشت: امروز کلاً روز بدی بود. پای اون گربه نکبتی شکسته و محبور شدم شصت هزار تومن بدم واسه دوا درمونش.بدتر از اون ساختمون هفت طبقه ام ریخت.داشتم میکوبیدمش که جاش یه برج بزنم.15 تا کارگر هم توش بودن.همشون توی آوار ساختمون له شدند.باید دیه هم بدم.لعنتی....می گن ساختمان سست بوده.یه نفرو می شناسم که میتونه یه کار هایی واسم بکنه.....می خوام باهاش تماس بگیرم.سر اون قضیه نماینده شدنش کلی بهم مدیونه.باید جبران کنه....

16 اردیبهشت: روزنامه ها دارند شلوغ بازی می کنند سر جریان این ساختمونه.باید بودجه شونو قطع کنم تا بفهمند با کی طرفند! راستی یه قول های مساعدی شنیدم که این قضیه هم مثل قضیه دریاچه ماست مالی شه.....باید یه کم سر کیسه رو شل کنم.....


20 اردیبهشت: امروز باید برم تلویزیون .قرار مصاحبه دارم .به عنوان کار آفرین نمونه. آتنا هنوز بام حرف نمیزنه.مهسا هم دیروز مرد. دامپزشکش میگه به علت سقط جنین و خونریزی داحلی در اثر وارد آمدن ضربه سخت مرده..

21 اردیبهشت: امروز با شقایق آشنا شدم.دوست آتنا بود.اومده بود خونمون. آتنا از وقتی که مهسا مرده افسرده شده. شقایق اومده دلداریش بده. عجب چشمایی داشت این شقایق! خودش فهمید یه خواب هایی واسش دیدم.....

25 اردیبهشت:امروز با شقایق قرار دارم.ساعت 8 شب تو یه رستورانی که صلاح نمی بینم بهتون بگم اسمش چیه.آتنا هنوز بام حرف نمی زنه......

26 اردیبهشت: 25 سالشه.لیسانس ادبیات داره. شقایق رو می گم .دیشب دیدمش. قراره با هم ازدواج کنیم. فقط یه مشکل داریم که باید حلش کنم:آتنا...

28 اردیبهشت:امروز آتنا بام آشتی کرد.. پرید تو بغلم و گفت من بهترین شوهر دنیا هستم. بعدش آرش رو برد حموم. آرش گربه جدیدشه. امروز خریدم واسش...

2 خرداد: رنگم زرده و خسته ام.دیشب نخوابیدم. آتنا مرد.... شوک زده هستم. اینو کارآگاه پلیس در جواب خبرنگارهایی که میخوان بام مصاحبه کنند میگه. بازرس خوبیه...همینجوری پیش بره هفته بعد رییس پلیس میشه! دیشب تلویزیون مصاحبه چند روز پیشم رو پخش کرد و بالاش نوشت زنده! حالا حتی مدیر شبکه هم حاضره قسم بخوره که من دیشب تلویزیون بودم .......کسی به من مشکوک نیست.

10 خرداد: داریم میریم فرودگاه با شقایق. قراره بریم یونان. واسه تجدید روحیه هر دو تامون خوبه. قضیه آتنا خیلی روی ما اثر بدی گذاشه. مخصوصاً روی من. شقایق کمک میکنه تا روحیه ام رو پیدا کنم.خیلی دختر خوبیه.آدم زرنگیه.اولش سر مرگ آتنا بم شک کرد.اما وقتی سینه ریز الماسیو که واسش خریده بودم دید تصمیم گرفت دیگه بهم شک نکنه!

10 خرداد:توی هواپیماییم. داریم تکون های شدیدی می خوریم.باید برم ببینم چی شده..میرم تو اتاق مهمون دار ها.میگه مشکلی نیست فقط یه چاله هواییه باید برم بشینم سر جام و از سفرم لذت ببرم.چشماش منو گرفت.......

10 خرداد:مردم....هواپیما سقوط کرد.

روز اول بعد از مرگ: سرم گیج میره. نمی دونم کجا هستم .توی یه ارابه بزرگ نشستم.همه مسافرای هواپیما هم هستند.شقایقو نمی بینم.بغل دستیمو نگاه می کنم..یه پیرمرد ریشوی 95 ساله ست.داره ذکر میگه پشت سر هم.هی میگه خدایا توبه.ببخشید.غلط کردم.بش میگم چی شده آقا کسی داره اذیتت میکنه؟ما رو کجا دارند می برن؟ جواب داد:ما مردیم داریم میریم به سمت دوزخ.....

همون روز: نمی دونم دوزخ چیه اما فکر کنم توی کتاب های درسیم یه چیزایی در موردش خوندم.خدا کنه دخترای اونجا خوشکل وخوش هیکل باشند....

دو روز بعد از مرگ: ما رو توی یه دشت بزرگ پیاده کردند.یهو یه صدایی از آسمون اومد که میگفت: مردگان محترم آخر خطه.پیاده بشید.ایستگاه دوزخ.اونایی که لباس سفید تنشونه سمت راست و اونایی که لباس سیاه تنشونه سمت چپ قرار بگیرند. لباس من و اون پیرمرده سیاه بود..

دو ساعت بعد: ما لباس سیاه ها رو بردند یه جای داغ که بهش میگفتن مدل شبیه سازی شده جهنم! تا وقتی که قیامت بشه همین جا می مونیم.همه رییس جمهور ها و بازیگرای هالیوودی و رقاصه ها اونجا بودند.

فرداش: عذاب هامونو مشخص کردند.عذاب من اینه که هر روز از صبح تا ظهر برم کنار دیوار بهشت و آرزو و ژاکلین و آتنا به سمتم پوست پرتقال پرت کنند واز ظهر تا عصر هم باید از دست مهسا فرار کنم تا گازم نگیره و از عصر تا شب هم باید برم توی یه ساختمون وایسم تا روی سرم خراب شه!

چند روز بعدش: قراره یه محموله آدم جدید برسه توی جهنم.شایعه شده مدونا و جنیفر لوپز هم توش هستند.شور عجیبی بر پا شده.به مناسبت ورودشون امروز رو توی جهنم تعطیل کردند.همه دارند به خودشون میرسن وخوش تیپ میکنند

یک هفته بعد: منو دارن میبرن سیاهچال مخصوص.قراره تا آخر همونجا بمونم.هفته پیش مخ جنیفر لوپز رو زدم.صاحاب جهنم کلی حرصش گرفت.دستور داد منو ببرند ته جهنم...مأموری که داره منو می بره یکی از ندیمه های شیطانه....عجب چشمای خوشگلی داره....فکر کنم فهمیده که واسش یه خیالاتی دارم......!!!

ایران به روایت خندانک های یاهو

آدم بعضی وقتها دلش میخواهد بنویسد و حسابی هم موضوع داغ و جالب برای نوشتن هست اما هر جور فکر میکند که بنویسد یا ننویسد؟ این مواقع آدم اینجوری  میشود! همین ایده موجب شد در مورد توصیفات کامل خندانکهای یاهو مسنجر یا همان Emoticon ها و توان بیان وضعیت کاربران اینترنت و بلاگرهای ایرانی بنویسم. از هیچی که بهتر است! نه؟

اما کاربردهای اصلی خندانکهای یاهو مسنجر:

۱-وضعیت کلی کاربران اینترنتی ایران با توجه به کیفیت و سرعت اینترنت=
۲-وضعیت کاربران ایرانی شاکی از کندی اینترنت در زمانهای خاص و فیلترینگ فله ای!=
۳-وقتی بلاگری میخواهد وارد بلاگ خودش بشود و می بیند فیلتر شده است!=
۴-وضعیت کاربران ایرانی وقتی موفق به عبور از فیلتر  (زبانم لال!) می شوند!=
۵-وقتی منتظر رسیدن ساعت دانلود رایگان هستند=
۶-وقتی یک نرم افزار ۱۰۰۰ دلاری را کرک میکند و مورد استفاده رایگان قرار می دهند=
۷-وقتی همینجوری کاملاً اتفاقی به یک مطلب بالای ۱۸ سال برخورد می کنند!=
۸-وقتی همزمان دارند با چند نفر چت میکنند=
۹-وقتی سرعت اینترنت را در بلاد کفر می بینند!=
۱۰-وقتی کتابهای درسی را باز میکند=
۱۱-کسری از ثانیه بعد از بستن کتاب و ورود به فیسبوک=
۱۲-وقتی مزخرفات پ نه پ دیگران را میخواند و خودش هم چند پ نه پ سر هم می کند=
۱۳-وقتی یک پ نه پ خطرناک و سیاسی می بینند!=
۱۴-وقتی در حال بازدید از سایتهای همیشگی خود هستند و مادرشان و یا بدتر همسرشان از راه میرسد!=
۱۵-وقتی توجیهات صد من یک غاز مسئولان در مورد برخورد لنگر کشتی و جویدن فیبر نوری توسط کوسه ها را می شنوند!=
۱۶-وقتی یک فایل سنگین را با سرعت زپرتی دانلود می کنند=
۱۷-وقتی پاسخ مسئولان محترم را در نهایت احترام می دهند!=
۱۸-وقتی وی پی ان و فیلترشکن مجانی پیدا می کنند!=
۱۹-وقتی موقتاً سیستم فیلرینگ از کار می افتد و همه سایتها در دسترس هستند=
۲۰-وقتی در اینترنت با یک دختر که عکس یاهوی زیبایی دارد آشنا می شوند=
۲۱-وقتی عاشق می شوند و از زندگی و درس و همه چیز می افتند!=
۲۲-وقتی فکر کردن همینجوری دارند تریپ لاو می ترکونند!=
۲۳-وقتی دارند امکانات و موفقیتهای خودشان را صادقانه توضیح میدهند!=
۲۴-وقتی شکست عشقی میخورند!=
۲۵-وقتی میفهمند که آن دختر در یاهو مسنجر در واقع پسر عمه خودش بوده است!=
(تازه کلی شارژ ایرانسل و …هم واسش خریده بوده!!!)
۲۶-وقتی شایعه ملی شدن اینترنت را می شنود!=
۲۷-وقتی خبر شیرین ملی شدن اینترنت به گوشش میرسد!=
۲۸-وقتی به اینترنت ملی ابراز علاقه می کند=
۲۹-وقتی پیشنهاد استفاده از تبیان به جای فیسبوک میرسد!=
۳۰-وقتی یک ایمیل یا اس ام اس اشتباهی برای کسی ارسال می شود و خیلی هم خفن است!=

سوتی های شنیدنی شما .........

رفته بودم ایران و چون پاسپورتم ایرانی نبود ترسیدم بهم گیر بدن تو فرودگاه برای همین تصمیم گرفتم بهشون بگم فارسی بلد نیستم و فقط انگلیسی حرف بزنم که نگن پاست کجاست...منم شال و کشیدم جلو و عین خواهران بسیجی رفتم جلو ،یه برادر ریش و سبیل دار پاسپورتم و گرفت و ازم پرسید چرا اومدی ایران؟منم گفتم: to visit family and friends,and going to mashad مشهدش گفتم که بدونه چقدر سر به راهم و دختر خوبی هستم
یارو گفت فارسی بلدی؟گفتم:no i just speak arabic and english
گفت:یه ذره هم نمی فهمی گفتم:no
گفت خر خودتی پس چجوری داری می فهمی من چی میگم اگه فارسی بلد نیستی:[
یعنی همونجا داشتم می مردم حسابی ضایع شده بودم از طرفی هم ترسیده بود بهم گیر بده که چرا گفتی فارسی بلد نیستی ولی خوشبختانه بهم گفت برو دیگه هم از این غلطا نکن، ومن مثل یه بچه ای که زدن تو سرش از پیشش دور شدم و این بود قیافه من :(

کلاس دوم دبیرستان بودیم، مدرسه مون توی یه خیابون معروف تهران بود، که اون موقع خیلیا میرفتن دور دور. خلاصه ما گاهی کل اون خیابون رو موقع برگشتن به خونه با یکی از دوستام پیاده میرفتیم واسه خنده و شیطونی و مثلاً یکی می اومد یه چیزی میگفت و ماهم یه تیکه ای می انداختیم بهش و ... یه روز ظهر داشتیم برمیگشتیم یه پرشیا افتاد دنبالمون، سه تا پسر توش نشسته بودن و انصافاً قیافه شون هم بدک نبود، من و دوستم کلی مسخره بازی در آوردیم و خلاصه اینا رو یه 300 متری کشوندیم. توی همین گیر و دار یهو یه موسو(اون موقع تازه اومده بود و خیلی ماشین خفنی حساب میشد) سرعتشو کم کرد و یکم پا به پای ما اومد و جلوتر برامون نگه داشت، وقتی رسیدیم یه اقای میانسالی پشتش نشسته بود، یهو نمیدونم چی شد جو گرفت منو بلافاصله، گفتم: « مرتیکه پیر فکر کردی به خاطر ماشینت خر میشیم؟!!، باز اون پسر پرشیایا جیگر بودن ...!!! »و بعد برگشتم دوستمو نگاه کنم، دیدم بیچاره داره سبز و سرخ میشه... نگو طرف دایی دوستم بود و شناخته بود، خواسته ما رو برسونه، لازمه بگم دیگه دوستم مجبور شد رابطشو با من قطع کنه؟ :| :D

چند روز پیش صبح با ماشین رفتم دانشگاه. کلاسام که تموم شد خواستم برگردم خونه رفتم سوار تاکسی های ون شدم! همون اولای مسیر یهو یادم اومد عجب سوتی دادم، خیلی ریلکس به راننده گفتم آقا نگه دار. راننده چپ چپ نگام کرد و گفت واسه چی؟ منم خیلی ریلکس جواب دادم "من خودم ماشین دارم!" جاتون خالی کل ون از خنده رفت رو هوا. منم بعد از دادن کرایه پیاده شدم و سوت زنان برگشتم طرف پارکینگ دانشگاه...

امروز چندتا از پسرای کلاسمو برده بودم جشنواره مسابقه قرآن داشتند؛
دیدم دو تا خانوم چادری که فقط نوک دماغشون پیداس نشستن دارن بعنوان داور از بچه های طفل معصوم 5,6 ساله آزمون میگیرن؛ کلی با شاگردام حرف زدم که رفتین رو سن مودب باشین و هول نکنین و ازین حرفا؛
خلاصه اولین بچه رو فرستادم بالا و خودمم با یه لبخند غرورآمیز وایسادم روبروشون که مثلا منو ببینن روحیه بگیرن؛ خانومه پرسید: فلان سوره رو بخون پسر گلم؛یهو دیدم پسره بلندگو رو گرفت رو به من گفت: خانوم نمیشه خودت ازم بپرسی؟من ازین زنه میترسم؛این که دهن نداره از کجا صداش درمیاد؟
ملت نمیدونستن بخندن یا ...؟

پیش دانشگاهی بودیم یه دبیر داشتیم به اسم آقای قمصری.
بغل دستیم اسمش سروین بود و خیلی درسش خوب بود، یه روز سر کلاس آقای قمصری بودیم که از دفتر اومدن گفتن سروین تو منطقه رتبه آورده و ازین حرفا، منم آروم به سروین گفتم الان تو باسنت عروسیه آره ؟ ;)
سروینم بلند گفت آره تو هم دعوتی، یهو آقای قمصری از همه جا بی خبر گفت ما هم دعوتیم ؟

من یه زن عمو دارم که خیلی دوستم داره و همش بفکر پیدا کردن یه خواستگار خوب واسه منه طوری که دیگه منو کلافه کرده!
الان واسم یه مسیج داد نیگا کردم دیدم نوشته: "امروز دو نفر آدرس و شماره تلفن تو رو خواستن که بیان پیشت,منم دادم"
انقد عصبانی شدم که بقیه مسیجشو خونده و نخونده reply کردم: زن عمو جان من که گفتم نمیخوام ازدواج کنم؛چرا هرکی از راه رسید هی بعنوان خواستگار راهیش میکنی خونه ما؟
بعدشم با داد و فریاد گوشیمو دادم به مامانم که اونم مسیجو بخونه؛ دیدم مامانم هاج و واج هی یه نیگا به من میکنه یه نیگا به گوشیم و از خنده ریسه میره؛
گرفتم دیدم بقیه مسیج اینجور نوشته:" یکیشون خوشبختی بود, یکیشون موفقیت؛سال دیگه میان سراغت" !!!
حالا موندم فردا با چه رویی برم خونه عموم؟ :( [:(]

 

 

فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ملت خاورمیانه رو می آفرید کلید Caps Lock رو فشار داده بود...

میگن اگه می خوای عیب و ایراد یه دختر رو بفهمی برو پیش دوستاش ازش تعریف کن !!!

یارو داشته جلوپمپ بنزين سيگارميكشيده يكي ميرسه ميگه واي جلوپمپ بنزين سيگارميكشي؟!
یارو ميگه بروبابا اينكه چيزي نيست من جلوبابام هم سيگارميكشيم پمپ بنزين كه عددي نيست

اقایون حواسشون باشه......
اگه به یک دختر بگی وااااای چقدر خوشگل شدی امشب، ممکنه برای چند دقیقه یادش بمونه
اما اگه بهش بگی چقدر زشت شدی، تا روزی که زندس یادش نمیره

این نیز بگذرد...
اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد...

انرژی هسته اى ، تجـاوز ، نابودی 2012، زلزله ،سیل و...
هیچکدوم به اندازه ی 3تا میس کال دوست دخترت ترسناک نیست....

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت ،
نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره .
فک کنم سوتفاهم شده با خدا !!

یارو تو مترو داشت جوراب زنونه میفروخت،
بهم گفت: یه دونه بخر، گفتم: من مجردم، زن ندارم!
گفت: بخر بكش رو سرت برو دزدی!

تو فلان تبلیغه میگه، فلان صابون %
۹۹ باکتریها رو میکشه.
من از همینجا به اون %
۱ باکتری،
به خاطر این ایستادگیِ پر غرور و پر افتخارشون تبریک میگم..!

 

مستضعف

 

اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. سوار تاکسی که شدم دیدم اووووفیکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته! یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شوحساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رودادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید! دختره برگشت عقب تا منودید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... اجازه بدین خودم حساب میکنم و اینحرفا! منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم! می گفتم به خدا اگه بزارم! تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده! همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟! یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم! الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :| داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با همبخوریم؟! :) حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! :( خلاصه عین اسکلا انقدبهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه!! این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!**

 

سوتی های جالب شما !!!

 

یه روز خونه تنها بودم وسایلمو آماده کردم رفتم حموم. وقتی لباسامو در آوردم رفتم زیر دوش چند مین که گذشت یادم اومد صابونمو نیاوردم. با خودم گفتم کسی که خونه نیست همینجوری میرم بر میدارم از اتاقمو میارم، رفتم تو اتاق صابونو برداشتم داشتم میرفتم سمت حموم که دیدم از آشپزخونه صدا میاد. نگا کردم دیدم داداشم داره چایی دم میکنه جوریم بود که واسه اینکه برم حموم حتما باید از جلو آشپز خونه رد میشدم. صبر کردم گفتم روشو که کرد اونور من سریع میرم تو حموم، همونجور که وایساده بودم حس کردم یکی پشت سرمه. برگشم دیدم دوست داداشم پشت سرم وایساده با تعجب داره نگام میکنه [:O] [:O]

خونه داییم اینا بودیم همه میخواستن شب بخوابن اونجا
دیگه داشتن لباساشون و عوض میکردن شوهر خالمم رفت تو اتاق و منتظر بود زنداییم واسش زیرشلواری بیاره
یه پنج دقیقه بعد پسر داییم رفت تو اتاق دید شوهر خالم شلوارشو دراورده و همینطوری مونده سرپا؛اینم شاکی از اتاق اومد بیرون گفت مااااااااماااااان په کجایی حاج عزیز دو ساعت شلوارشو دراورده لنگ توإ!!!!
همه فامیل هم تو حال نشسته بودن
بنده خدا
زنداییم که دیگه روش نشد بیاد تو جمع

کاردانی گرگان بودم سوار تاکسی شدم یه سیبیل کلفته ام بغل دستم بود، خواست پیاده شه راننده کرایرو بالاتر گفت این سیبیل کلفته هم نه گذاشت نه برداشت برگشت گفت: "جاده درازتر شده یا کرایه خودتو روش کشیدی؟؟".راننده هم گرخیده بود لام تا کام صداش در نمیومد.منم با سیبیل کلفته پیاده شدم کرایه کمتر دادم.
من:
D:
سیبیل کلفته: :)
راننده: :|

اقا یه بار رفته بودم مغازه اب معدنی بخرم همچین که اومدم در یخچالو وا کنم دستگیره کنده شد اومد تو دستم.(چون چپ دستم به جای دستگیره اشتباهی لولای درو گرفتم کشیدم) حالا همه تو سوپر اینجوری :o
برگشتم به فروشنده گفتم ببخشید مث اینکه لولاش در اومد بفرمایین
لولای درو گذاشتم رو پیشخون و اومدم بیرون :دی

اعتراف میکنم داداشم آشپز یکی از سغارت خونه ها تو ایرانه،یه روز من بهش گیر دادم منو یه بار جشن کریسمس اینا رو ببینم چون خیلی تعریف میکرد،خلاصه منو برد خونه سفیر .....که اکثر سفیر های کشورای اروپا و آمریکا جشن کریسمس رو اونجا گرفته بودن با کارمندا و خانوادشون،خلاصه من که رفتم تو مهمونی و مراسمشونو دیدم حسابی هیجان زده شده بودم رفتم دستشویی دیدم بابا اینجا هتله دستشویی نیست که لامصب،کف دستشویی کاملأ چمن مصنویی،روبه روت یه آکواریوم خیلی بزرگ،بغل دستت هم پر مجله که موقع رفع حاجت حوصلت سر نره،کنار توالت فرنگی هم یه میز بود مه فکر کنم حدود 10 ملیون فقط ادکلن و ژل و ...بود،منم رفتم از هر ادکلن یکم به همه جام زدم،آخر سر به ادکلن بود بوش خیلی توپ بود من دیدم همه جامو زدم به جزء یه جا،خلاصه شلوارو لبای زیر رو کشیدم پایین ادکلن رو زدم به مقعدم یهو چشام سیاهی رفت نگو الکل داره ادکلن اونجا هم جای حساسیه،نیم ساعت تو دستشویی بالا و پایین میپریدم از سوزش جاش

دیروز کنکور ارشد داشتیم دم در که تفتیش میکردن یه دختره که خیلی لاغر بودو داشت میگشتش این خانومه دم در......یه هو همین خانومه به دختره گفت این چیه دختره گفت چی....خانومه زیر مانتو دختره دست برد گفت این...این چیه؟؟؟؟دختره داد زد خانوم استخونه لگنمه میخوای بذارمش دم در بعد بیام تو؟؟؟
خانومه:|
دختره و بقیه دخترا:)))))))))))))))))))))))

دختر همسایمون امتحان ارشدشو داد.ازش پرسیدم چطور بود؟میگه:خوب دادم ولی میشد بهتر داد(!).زبانش آسون بودو چون آسون بود آدم مینشست روش(!) و بعدش میرفت روی بقیه درسا!!!
من که نتونستم جلوی خندمو بگیرم!!!
بعدش که فهمید چه سوتی داده رنگ لبو شد و بدون خداحافظی رفت!!!! :دی

چرا مردها نباید مشاور ازدواج باشند!

مشاور عزیز
امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم تا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی بغل شوهرم بود!
من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط 19 سال دارد. ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم. شوهرم اعتراف کرد که از شش ماه پیش با دختر همسایه رابطه دارد.
مشاور عزیز. من نگران و دل شکسته هستم و شدیداً به کمک شما نیاز دارم. لطفاً به من کمک کنید.
ارادتمند، شیلا

پاسخ مشاور:
شیلای عزیز
من درد شما را می فهمم. خراب شدن ماشین مشکل بزرگی است. با توجه به آنچه که توضیح دادی، احتمال می دهم مشکل از موتور باشد. لوله های بنزین را چک کن که آشغال تویشان گیر نکرده باشد. اگر تمیز هستند، شاید پمپ بنزین اشکال پیدا کرده باشد. اگر آن هم نبود باید انژکتور را چک کنی. امیدوارم توانسته باشم به تو
کمک کنم.
ارادتمند امیر حسین -مشاور

قحطی

اوايل دهه شصت نوجواني بيش نبودم، اما خوب به خاطردارم آن روزهايي را كه تنها شامپوي موجود، شامپوي خمره ايي زرد رنگ داروگر بود. تازه آن را هم بايد از مسجد محل تهيه مي كرديم و اگر شانس يارمان بود و از همان شامپو ها يك عدد صورتي رنگش كه رايحه سيب داشت گيرمان مي آمد حسابي كيف مي كرديم. سس مايونز كالايي لوكس به حساب مي آمد و ويفر شكلاتي يام يام تنها دلخوشي كودكي بود. صف هاي طولاني در نيمه شب سرد زمستان براي 20 ليتر نفت، بگو مگو ها سر كپسول گاز كه با كاميون در محله ها توزيع مي شد، خالي كردن گازوئيل با ترس و لرز در نيمه هاي شب. روغن، برنج و پودر لباسشويي جيره بندي بود، نبود پتو در بازار خانواده تازه عروسان را براي تهيه جهيزيه به دردسر مي انداخت و پو شيدن كفش آديداس يك رويا بود. همه اينها بود، بمب هم بود و موشك و شهيد و ... اما كسي از قحطي صحبت نمي كرد! يادم هست با تمام فشارها وقتي وانت ارتشي براي جمع آوري كمك هاي مردمي وارد كوچه مي شد بسته هاي مواد غذايي، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازير بود. همسايه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهرباني بود، خب درد هم بود. امروز اما فروشگاه هاي مملو از اجناس لوكس خارجي در هر محله و گوشه كناري به چشم مي خورند و هرچه بخواهيد و نخواهيد در آنها هست. از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوي خارجي، لباس و لوازم آرايش تا موبايل و تبلت، داروهاي لاغري تا صندلي هاي ماساژور، نوشابه انرژي زا تا بستني با روكش طلا، رينگ اسپرت تا... و حال با تن هاي فربه، تكيه زده بر صندلي ها نرم اتومبيل هاي گرانقيمت از شنيدن كلمه قحطي به لرزه افتاده به سوي بازارها هجوم مي بريم. مبادا تي شرت بنتون گيرمان نيايد! مبادا زيتون مديترانه ايي ناياب شود! ويسكي گيرمان نيايد چي!؟ اشتهايمان براي مصرف، تجمل، پز دادن و له كردن ديگران سيري ناپذير شده است. ورشكسته شدن انتشارت، بي سوادي دانشجوهامان، بي سوادي استادها، عقب افتادگي در علم و فرهنگ و هنر، تعطيلي مراكز ادبي فرهنگي و هنري و ... برايمان مهم نيست ولي از گران شدن ادكلن مورد علاقم مان سخت نگرانيم! ... مي شود كتابها نوشت... خلاصه اينكه اين روزها لبخند جايش را به پرخاش داده و مهرباني به خشم. هركس تنها به فكر خويش است به فكر تن خويش! قحطي امروز قحطي انسانيت است قحطي همدلي قحطي عشق!

فقط یک ایرانی می تواند ....

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره ، پارک بره ، ورزش هم کنه بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه :))

فقط یه ایرانی میتونه كند بودن رشد موهاشو بندازه گردن دست سنگين آرايشگر!

فقط خانومهای ایرانی هستن از یه هفته قبل از عروسی هی میگن چی بپوشیم؟! .. چی بپوشیم؟!

اونوقت شب عروسی ؛ رسماً هیچی نمی پوشن  :)))

فقط یه ایرانی میتونه اینو باور داشته باشه که اگه جفت راهنمای ماشین و روشن کنه، مجازه تو اتوبان دنده عقب حرکت کنه!

فقط توی ایران مدارسو پنشنبه ها تعطیل میکنن ولی به جاش بقیه هفته رو براش کلاس جبرانی در نظر میگیرن!!!

فقط یک ایرانی میتونه این مدلی تعمیر کنه:
۱- درشو باز کردن و فوت کردن.
۲-کامل باز کردن و دوباره بستن 
۳-محکم زدن(مثل به پشت کنترل تلویزیون).

فقط آسمون ایران میتونه : کمی ! تا قسمتی! نیمه ابری! همراه با بارش پراکنده!در برخی از نقاط باشه. . . ( آخر ادبیاته این جمله)! :

فقط در تهران که مردم شمال شهردر سال 2011میلادی و مردم جنوب شهر در سال 70 هجری قمری زندگی میکنن!

تنها ايرانيان كه وقتي ميخوان از خيابون رد شن به جا اينكه به چراغ عابر نگاه كنند به ماشينا نگاه ميكنن كه كی خلوت ميشه سريع رد شن!

اگه ورزشی به نام "سگ دو" وجود داشت ما ایرانیا حتما توش می تونستیم یه خودی نشون بدیم... !!!

فقط یه ایرانی میتونه پیتزا رو با دوغ ,نوشابه رو با آبگوشت ؛ سبزی رو با کوکوسبزی ؛ و کالباس رو با نون سنگک بخوره!

فقط یه ایرانی میتونه بره قشم لباس بياره تو خونه بفروشه و بگه اينارو از دبی و تركيه اوردم!

فقط یه ایرانی میتونه جلوی خودپرداز بانک با دیدن جمله لطفا منتظر بمانید استرس رو با بیشترین فشار تحمل کنه و با نگاهی ملتمسانه به دستگاه تو دلش بگه که اگه پول نمیدی جون هرکی دوست داری کارتم رو بده و بعد از دیدن جمله دستگاه  در حال شمارش وجه می باشد به ناگاه آرامش تمام وجودش رو فرا بگیره دقیقا مثل فرود موفقیت آمیز هواپیما اونم در فرودگاه مشهد  !!!

فقط یه ایرانی میتونه وقتی میخواد بره عروسی در به در دنبال یکی بگرده که کراواتشو براش گره بزنه  :)))

فقط یه ایرانی میتونه اول از دستشویی بیاد بیرون بعد زیپ و کمربندشو ببنده  :
فقط یه ایرونی میتونه اینجوری آشپزی کنه و به نظرش هم آخر برنامه آشپزیه!
آشپزی سامان گلریز: ماهیتابه چدنی دسینی رو میذارید روی گاز پنج شعله سامسونگ که با ضمانت سام سرویس عرضه میشه,یه کمی روغن لادن دوست تو و من رو بریزید توش و یا از کره اطلس طلایی استفاده کنید, دو تا هم تخم مرغ تلاونگ بندازید داخلش,اگر در حین کار خسته شدید میتونید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید,دیدید که چه سریع یه غذای خوب آماده شد! تا برنامه بعد همتون رو میسپارم به خدای بزرگ و بیمه سینا و ایران و دانا  !!

فقط یه ایرانی میتونه وقتی مامور آمارگیر میاد در خونه اشون،بگه شرمنده من اینجا مهمونم,صاحبخونه رفته مسافرت!

فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه /:

فقط یه ایرانی میتونه بـــــه نوشابـــــه "نارنـــجــی" بگــــه "زرد"!

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه اِاا رفت رو پیغامگیرشون و سریعاً تلفن رو قطع کنه!

فقط یه ایرانی میتونه طوری زل زل نگات کنه تو خیابان که نفهمی خوشگلی یا زیپت بازه !

فقط در ایران:
از هر 2 تا تبلیغ تلویزیون یکی تبلیغ بانکه ، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند 
از هر 2 روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند
از هر 2 نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند
از هر 2 تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند
از هر 2 نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند 
از هر 2 نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند!

فقط یه ایرانی میتونه از بی قانـــونی مملکت بنـــالـــه اما موقــــع دعـــوا و درگیـــــری بگـــــه مملکت قانــــون داره!

فقط یه زن ایرانی میتونه 
درباره زندگی دخترش بگه: شوهرش خیلی خوبه همش میبرتش مسافرت و تو خونه هم خیلی کمکش میکنه حتی پوشک بچه را هم خودش عوض میکنه ، دخترم خوشبخت شد واقعا!
درباره زندگی پسرش بگه:بیچاره هر چی پول در میاره باید خرج سفرهای خانم کنه!  از سر کار هم که خسته میاد خونه خانمش کلی ازش کار میکشه حتی زورش میاد پوشک بچشو خودش عوض کنه، پسرم بد بخت شد واقعا!!!

فقط در ایران 
کارت شارژیو که مغازه دار4700میخره و ما 5500میخریم و 4900 شارژ میکنه بهش میگن 5000 تومنی  !!!

فقط یه معلم ایرانی میتونه(البته از نوع اول دبستانی) بری ترسوندن دانش آموزاش و زود خوابیدن اونا بهشون بگه:من رفتارای شما رو تو خونه با دوربین میبینم!:)))

فقط یه کارخونه ایرانـــی می تونـــــه بهــــت یه بستـــــه هوا بــــده که توش چــند تا دوونـــه چیپس هم اشانتــــیون باشــــــــه!
فقط يه كودك ايراني وقتي ميره تو صف نونوايي هرچي صبر مي‌كنه مي‌بينه همش آخره صفه!

اینجا ایران است یعنی:

ببخشید اتوبوس 9:30 ساعت چند حرکت میکنه؟

ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین؟ چنده؟

فقط یه ایرانی میتونه وقتی توی مهمونی یا عروسی آب خوردن گیرش نیاد، قرص قندش رو با یک لیوان نوشابه بخوره!

فقط یه ایرانی میتونه وقتی تو ایرانه همش دنبال جانی واکر و شراب فرانسوی و رستورانای مکزیکی و ایتالیایی باشه، بعد وقتی رفت خارج در به در بگرده دنبال دوغ آبعلی و شراب شیراز و شربت سکنجبین و رب یک و یک  !

فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ريموت قفل كنه, ولی بعدش 4 تا دستگيره رو امتحان كنه که ببيــنـه قفل شده يا نه!  

 

سوال خیانت

یک موسسه بین المللی تحقیقی در مورد خیانت مردان به زنان انجام میداد و از زنهای کشورهای مختلف جهان این سوال رو پرسید:
اگر شوهرتون رو با زن دیگری تو رختخواب ببینید با شوهرتون چیکار میکنید ؟
زن سوئیسی : ازش میپرسم از چی من خوشش نیومده
زن روسیه ای : خونه رو ترک میکنم
زن فرانسوی : میرم پیش دوست پسرم تا بهم تسلی خاطر بده
زن ایتالیایی : اون زن رو میکشم
زن اسپانیایی : شوهرم رو میکشم
زن آمریکایی : جفتشون رو میکشم
زن ایرانی : شوهر من از این کارها نمیکنه ، من بهش اطمینان دارم ...!!!

 

قوانین مورفی

- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!
- موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته،
یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی 2-2 تموم شده!
- هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!
- وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی.
- هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا ندارین.
اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست کردن.
- تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه.
- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.
- سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه،
نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت مورفی هستش، شک نکن!

- اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده!
اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن
و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!
- برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه های زیاد.
- اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی،
بازم خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.
- یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی 2تاش پنچره!
- دقیقا همون روزی که 5 دقیقه دیرتر بیدار شدی تمام وسایلت مفقود میشن!
- دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش، چشمت خارش می گیره!
- اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، 10 روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره.
355 روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو می خورید
این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه
- اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

 

قیمت تلفن از جهنم به ....

یک انگلیسی ؛ یك آمریكایی و یك ایرانی مردند و همگی رفتند جهنم ...

فرد انگلیسی گفت: دلم برای انگلیس تنگ شده ... می خواهم با انگلستان تماس بگیرم و ببنیم بعضی افراد آنجا چه كار می كنند !
تماس گرفت و به مدت 5دقیقه صحبت كرد ...
سپس گفت:
خب، شیطان چقدر باید برای تماسم بپردازم ؟
شیطان 5 میلیون دلار خواست ...
5
میلیون دلار ؟؟ !!!
انگلیسی چك كشید و برگشت روی صندلی اش نشست ...

فرد آمریكایی خیلی حسود بود و شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با امریكا تماس بگیرم و از اوضاع اونجا با خبر شوم .
او تماس گرفت ...
و به مدت 10 دقیقه صحبت كرد . سپس گفت: خب شیطان ، چقدر باید بابت تماسم پرداخت كنم ؟؟ !!
شیطان 10 میلیون دلار خواست ...
10
میلیون دلار ؟؟ !!!
آمریكایی چك چكشید و برگشت بر روی صندلی اش نشست ...

و اما ایرانی که خیلی خیلی حسود بود ... او شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با كشورم تماس بگیرم و از اوضاع آنجا باخبر بشوم .
با كشورش تماس گرفت و به مدت 12 ساعت صحبت كرد .. !
سپس گفت: خب شیطان ، چقدر باید برای تماسم پرداخت كنم ؟
شیطان گفت:
1
دلار ...
فقط 1دلار ؟؟؟ !!!
شیطان گفت بله خب ... از جهنم به جهنم داخلیه ... !!!



 

تست هوش

از بچه‌های کودکستان سوال زیر پرسیده شد:
«اتوبوس شکل زیر به کدام طرف حرکت می‌کند؟»
bus1.gif
به دقت به شکل نگاه کنید.
جواب سوال بالا را می‌دانید؟
تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست»

درباره‌اش فکر کنید ...
هنوز نمی‌دانید به کدام طرف حرکت می‌کند؟
عیب نداره! ما به شما می‌گوئیم.
ادامه نوشته

آدابی خوردن توی مهمونیا اصفانیا!!!!


 
آدابی غذا خوردن توی مهمونیا ومراسمات اصوانیا

1) قبلی غذا میباس رف دسشویی
2) بغل دسی بزرگونی مجلس می باس وایساد ( اونجا سفره پر رنگ ترس)
3) اول مرغ ا کباب ا ماهیا وردار بدی برنجا بکش(تو نسخه اصیل تر میگن اصی برنج نکش)
4) اگه سری
میزی عروسیا ایناس، آاآ میبینی‌ ضایع نیست،بشقابی بغل دسیادا بذار زیری بشقابد تا کسی بغل دسد وای نسد

5) دوغاآخری دس بخور آخه ماساش کفی دلد میشیند سیر میشی

6)کمر بندا اول محکم کون آ یخده یخده واز کون تا آجری بیچینی
7) هر دفی سردا بالا کون آ شکری خدا را بکون آ یه نفسی عنیق بکش تا یخدچی جا تو معدد وا بشد
8)اگه میشد
نشینا غذا بخور!تا وایسی غذا کف میشیند بیشتر میخوری

9)یک روش برای خوردن کباب آ خورش ماس با هم: کبابی کوبیده را چار لا کونین آ چنگالا بزنین توش بعد بزنین تو خورش ماس آ سه تا تابش بدین تا خب جذب کوند خورش ماسا را. بعدی خیلی خیلی سریع بذارین دندون! چون این کار خیلی سریع اتفاق می افتد معده نیمیتوند به مغز فرمون بدد چیطو شد و شوما سیر نیمیشین به این راحتیا!

 

 

با تشکر از دوست خوبم نیلوفر

 

 

فدای بند کفشات

 

ترم اول بودم.....سر درس جیشم گرفته بود.شدید
این استاد هم وحشتناک حساس رو بیرون رفتن و اینااا ..
گفتم استاد اجازه هست چند لحظه برم بیرون ....
گفت کجا میخوای بری ...!؟گفتم استاد همین دورو برام....زودی میام .....
گفت اگه دستشویی میخوای بری که هیچی.....ولی اگه رفتی بیرون و تلفن صحبت کردی دیگه خودت نیا تو کلاس...!!
گفتم چشم استاد ...
بلاخره رفتم دستشویی و کارم و کردم...برگشتنی 10 قدم مونده بود به کلاس دیدم گوشیم زنگ میخوره ....نگاه کردم دیدم دوست دخترمه :"> :
X :">
جواب دادم و شروع کردیم به صحبت کردن ...
حالا منه خنگ حواسم نبود چسبیده به در کلاس دارم میحرفم....
یهو در کلاس باز شد...چشام افتاد تو چشای استاد .....قلبم داشت تند تند میزد ....
گفتم استاد یعنی برم واسه حذف؟!
برگشت گفت : آخه مرد حسابی ....اولش گفتی قربونت برم ، یه چیزی ......فدات بشم، یه چیزی...عشقه منی ، یه چیزی ...دیگه اون آخر گفتی فدای بند کفشات دقیقا یعنی چی آخه ..؟
هم کلاسیام =)))))))))))))))
من :|...

ملا نصر الدین و خرش

يك روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت كرد. ملا نمی دانست كه خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر كاری كرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد. كه استراحت كند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد.
وقتی كه دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را آرام كند كه دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود.
برگشت، بعد از مدتی متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.
بعد ملا نصرالدین گفت : لعنت بر من كه نمی دانستم كه اگر خر به جایگاه رفیع و پُست مهمی برسد هم آنجا را خراب می كند و هم خودش را هلاک میکند !!

زن جماعت را چه به بیرون رفتن

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند...
(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم.)

مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد...
(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم.)

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم ”چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد...
(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم.)

پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم...
(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم.)

راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود. چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند، البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم.
(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم.)

راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد، راه می دهم. نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است. “خانم ماشین لباسشوئی نیست ها”. مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود. تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم و مدام باید مواظب ماشینهایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم. موقع رسیدن خسته هستم، اعصابم به کلی به هم ریخته است.
(تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن!!!)

سوال و جواب فنی از پسر و پدر

از بابا پرسيدم بچه چه جوری مياد توی شکم مامانش ؟
بابا کمی فکر کرد. بعد گفت بيا بريم توی حياط. به حياط رفتيم.
بابا يکی از بته های گل سرخ رو نشون داد و گفت
- اين بته اول يک تخم کوچيک بوده. بعد اين تخم رو تو زمين کاشتيم.
بعد بهش آب داديم و بعد از مدتی بزرگ شد و حالا شده اين بته بزرگ که می بينی.
منم تخم تو رو توی شکم مامانت کاشتم و بعد تو آمدی
... - با دست کاشتی يا با بيلچه ؟
بابا کمی رنگ به رنگ شد و گفت
- با يک جور بيلچه مخصوص
- پای من آب هم دادی ؟
- آره٬ آب هم دادم
- با آب پاش دادی يا با شلنگ ؟
بابا نگاه تندی به من کرد.
چرا عصبانی شده بود ؟ ولي من بايد بدونم
- با شلنگ پسرم
- بابا ٬ خودتون آب دادين يا مش رضا باغبون؟

بابا يک دفعه برگشت و يک چک زد تو گوشم و گفت
- برو گمشو پدر سوخته.

 

 

اعتراف

دیر وقت رفتم خونه یکی از فامیلا.. داشتن شام میخوردن برا شام ماکارونی داشتن من هم که عاشق ماکارونی..هر چقد اصرار کردن گفتم شام خوردم..خلاصه این فامیلمون که میدونست من ماکارونی خیلی دوس دارم یک بشقاب جلوم گذاشت و گفت که با دو قاشق هیچی نمیشه..من شروع کردم به خوردن و لامصب اینقد خوشمزه بود که کل بشقابو خوردم..فامیلمون هم برگشت بهم گفت آقا محمد بعد این دو قاشق غذا رو خونتون بخور واسه شام بیا خونه ی ما....!!!!!


خواهرم وقتی حدودا 4 سالش بود با فامیلامون رفتیم شمال و تو راهم کلی تونل داشت از من پرسید اینا چین؟منم گفتم تونل وای خدا نزدیک هر تونلی که میشدیم داد میزد اخ جون کونل بریم کونل همه هرهر میخندیدن ابرو واسمون نذاشت


خالم و چندتا از فامیلای دورمون اومده بودند باغمون ما هم با فامیلامون کلی رودرباسی داریم
پسر خالم که 5سالش بود از یه طرف اتاق داد زد گفت مهسایییییییه (
mahsaye) بش گفتم آرمین جون عزیزم مهسایه یعنی چی بگو مهسا گله! خیلی قشنگ گفت:مهسا خرررررررره. آرمین و فامیلها:=)))) من: :((


تو تاکسی نشسته بودم یه بچه هم پشت سرم نشسته بود با مامانش همه اش داشت گریه میکرد موز میخواست هی غر غر میکردو گریه میکرد همه کلافه شده بودیم راننده خواست آرومش کنه بهش گفت عزیزم الان پیاده میشید مامان برات موز میخره
بچه هم پررو نه گذاشت نه برداشت با همون حالت گریه به راننده گفت(بالهجه کرمانی غلییییییییظ)تو دیگه گا مخورررر!!!!!!!
آقا سکوتی تاکسیو گرفت که تو قبرستون هم نیست...!(کرمانیا به گه میگن گا ببخشید محض اطلاع گفتم)



آقا ما خونه عمه مون کنار خونه مامانم ایناست ماهم بچه بودیم همه اش اونجا پلاس بودیم یه دخترعمه داشتم عاشق داداشم بود و همچنان هست ولی داداشم به طرز فجیعی از این بدش میومد.منم که همه اش میرفتم پیش اون یه بار که نمره کمی گرفته بودم داداشم عصبانی شد داشت با من دعوا میکرد میگفت از صبح تا شب پیش این ... چسوئی معلومه نمره نمیاری!
همون لحظه پسرعمه ام داداش همون ...چسو از در اومد تو!داشتیم قبض روح میشدیم همه مون!
وقتی رفت داداشم گفت اگربهت گله کرد بگو اینو گفته داداشم:همه اش میری پیشه...,چسو!!!!یعنی بین اسم دخترعمه ام و چسو یه کاما بزار
یعنی این لقب زیبا رو بمن داد...!
منو میگی:|
داداشم:(
ماهم همینو گفتیم دیگه ولی فکرنکنم باور کرده باشه...!

 

جواب دندان شکن

به شاهزاده ای خبر دادند که جوان فقیری در شهر هست که بسیار به تو شباهت دارد دستور داد و جوان را به حضورش آوردند

شاهزاده بر روی تخت نشسته بود، بادی به غبغب انداخت و در حضور درباریان گفت : از سر و وضع فقیرانه ات که بگذریم، بسیار به ما شباهت داری، بگو ببینم مادرت قبلا در دربار خدمت نمی کرده است؟

درباریان خنده تمسخر آمیزی کردند و به جوان با تحقیر نگریستند
جوان لبخندی زد و گفت : اعلا حضرتا، مادر من فلج مادر زاد است، اما پدرم چندی باغبان شاه بوده است !!!!

 

 

كا آبادان اينه

دلیل اینکه آبادانی ها رو لاف زن میدونن این هست که آبادان یه سری امکانات داشت که مردمش وقتی واسه بقیه جاهای ایران تعریف میکردن،باور نمیکردنو فکر میکردن دارن دروغ میگن !

امکاناتی مثل :
1- اولین تراموا در ایران
2- اولین خطوط اتوبوس رانی درون شهری
3- اولین ایستگاه تلویزیون و رادیو
4- شبکه فاضلاب
5- اولین پیتزافروشی در خاورمیانه (پیتزا مونتکارلو ایتالیایی)
6- اولین تیم رسمی فوتبال
7- اولین فرودگاه بین المللی
8- اولین باشگاه اسب سواری ، بیلیارد،بولینگ و....
9- اولین شورای شهر
10- اولین اداره ی راهنمایی ورانندگی
11- اولین و تنها سینمای روباز و دومین سینمای سرپوشیده و....

فرهنگ لغات حیف نون!

 

این فرهنگ لغت یکمی با بقیه فرق میکنه !
یعنی برداشتی که از کلمه میشه یه جورایی متفاوته
در ادامه با بعضی از این کلمات آشنا میشویم
 

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی
هشتگرد : ۵
وایمکس : درنگ چرا ؟
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد
البرز: عربها به « پرز » گویند
چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.
هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود
غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد
مختلف : مرگ مغزی
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن
کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت
تهرانی: تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده
زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد
کاشمری : در آرزوی ازدواج … …
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است
خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر
مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند
خلوص : خروس خونه ی علی دایی اینا
گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.
An Error : خطا در ریدن !
کلیمانجارو : علی دایی خطاب به کریم باقری: کریم اونجارو نگا
ﮐﻮﺭﺗﺎﮊ: پوﺩﺭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻳﻲ تاژ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎﻳﺎﻥ
ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ: ﻧﻠﺴﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ
ﺷﻬﺎﺏ ﺣﺴﻴﻨﻲ: ﺷﻬﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎﻱ ﻣﺤﺮﻡ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﻫﻮﺍﮐﺶ: ﻓﺤﺶ ﻧﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ (هوا)
ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ: (ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ

 

 

تو کار خانمها دخالت بیجا نکن

یک مادر با پسر 10 ساله اش در یک روز بارانی در تاکسی نشسته بودند
 و به سمت خانه می رفتند، پسر بچه از شیشه ماشین بیرون را تماشا می کرد.
تعدادی زن فاحشه در کنار خیابان بیکار ایستاده بودند، پسر بچه که آنها را دید
و از شکل و تیپشان تعجب کرده بود از مادرش پرسید اینها کی هستن و چرا اینجا وایستادن؟
مادر جواب داد : اینها زنان کارمندی هستند که کارشون تمام شده و منتظرن شوهرهایشان آنها را به خانه ببرن.
راننده تاکسی ناگهان گفت: خانم چرا به بچه راستش را نمی گین؟
ببین بچه جون اینها زنان خوبی نیستن اینجا وایستادن که در ازای گرفتن پول با مردها رابطه برقرار کنن.
بچه که چشمانش از حدقه بیرون زده بود از مادرش پرسید: این آقا راست میگه؟
مادر با چشم غره ای به راننده ، حرف راننده را تایید کرد.
پسر بچه پرسید: پس چی به سر بچه های اونا میاد؟؟؟
مادر گفت: اکثر بچه هاشون راننده تاکسی میشن !!!

 

یک جمله ...

فقط یك اصفهانی میتواند یك جمله با بیست فعل بسازد:

 

داشتم میرفتم برم دیدم گرفت نیشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نمیاد دیدم میگد نمیخوام بیام بذار برم بیگیرم بخوابم

 

36 قانون عجیب دنیا

.

.

.

 

ادامه نوشته

برنامه دکتر ....

با سلام و درود فراوان به تمامی هموطنان عزيز چه در ايران و چه در تمامی نقاط جهان. دكتر "كثافت منش" هستم و باز هم منتظر تماس های شما

بينندگان عزيز برای پاسخ گويی به سوالات شما هستم. همان طور هم كه من بار ها و بار ها گفتم و باز هم ميگم من خيلی تحصيلاتم بالاست و من دكترای ادبيات از دانشگاه هاروارد فرانسه دارم. خب منتظر اولين تماس تلفنی هستيم.

ادامه نوشته

خیانت

.

.

.

 

ادامه نوشته

معنی آدما

بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و
بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت..
بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد ضخیم،
بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.
بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و
بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی آدمها تر جمه شده اند و
بعضی تفسیر می شوند.
بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و
بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند.

بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و
بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.
بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند.
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.
بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.
بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.
بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و
بعضی را توی کیف.
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.
بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و
بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .
ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و
از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت
به راستی ما کدامیم؟

از نوشته‌های مرحوم قیصر امین‌پور

 

انسان و الاغ

انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح
الاغ = خواب + خوراک

پس
انسان = الاغ + کار + تفریح

وبنابرین
تفریح – انسان = الاغ + کار

بعبارت دیگر
انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند

*****
معادله
۲

مرد = خواب + خوراک + درآمد
الاغ = خواب + خوراک

پس
مرد = الاغ + درآمد

و بنابرین
درآمد – مرد = الاغ

بعبارت دیگر
مردی که درآمد ندارد = الاغ

*****
معادله
۳

زن = خواب + خوراک + خرج پول
الاغ = خواب + خوراک

پس
زن = الاغ + خرج پول

وبنابرین
خرج پول – زن= الاغ

بعبارت دیگر
زنی که پول خرج نمی کند = الاغ

*****
نتیجه گیری:

از معادلات
۲و۳ داریم:
مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند

پس:
فرض منطقی
۱: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند..
و
فرض منطقی
۲: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.

بنابرین داریم ...

مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول
و ازفرضهای
۱و۲ نتیجه منطقی میگیریم که:
مرد + زن =
۲ الاغی که با هم بخوشی زندگی میکنند!

 

مادر شوهر و مادر زن

شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدن ،بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی
شهین خانم پرسید :راستی از دخترت چه خبر؟
دوسالی باید باشه که ازدواج کرده ، از زندگیش راضیه ؟ بچه دار شد؟
مهین خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت :
آره جونم ،این پسره ، شوهرش ، مثل پروانه دور سرش می چرخه ، اون سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن ، همه جا رو رفتن دیدن ، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود ، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست از سیاه به سفید بزنه ،وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی ، اینقدر بهش می رسید حالا هم که بچه اشون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض میکنه ، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام .

شهین خانم گفت شکر خدا ، ببینم پسرت چیکار میکنه از زنش راضیه !؟

مهین خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه ، پسر بد بختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره میکنه ، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن ،اصلا فکر نمیکرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره ، بعدش هم عیدیه رفتن دبی ،دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود
۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه ،زنه دست از سیاه به سفید نمی زنه ، حامله که شده بود این پسره دیگه رسما شده بود زن خونه،بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو میده این پسر بد بخت عوض میکنه ،
آره خواهر طفلکم بدبخت شد !

 

آقا دیب داری؟

یارو زبونش می‌گرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟


ادامه نوشته

خسته نباشید

 

نزدیک ترین معنای "استاد خسته نباشید" کدام است؟
1 -جمع کن بابا کار و زندگی داریم
2 - استاد به روح اعتقاد داری ؟؟؟؟
3- جمع کن بابا قلـــــــیون دیر شد
4 -خفه میشی یا بیام خفه ات کنم
5 - جون مادرت درس بسه
6 - استــــــــــــاد قرار دارم دم بوفه! ولمون کن
7 - برو بیرون دیگه ...
8 - با خداحافظیت خوشحالمون کن
9 - بس کن دیگه صدات رو نروه
10 - استاد ساعت نداری تقویم هستا !
11 - استاد تیتراژ رفت

 

یه شوهرم نداریم که ...

ادامه نوشته

می‌دانستيد برای ايرانيها جوك هم ساخته‌اند؟

در شهری در آمریكا، آرایشگری زندگی می كرد كه سالها بچه دار نمی شد. او نذر كرد كه اگر بچه دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!

روز اول یك شیرینی فروش وارد مغازه شد. پس از پایان كار، هنگامی كه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود.

روز دوم یك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز كند، یك دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود.

روز سوم یك مهندس ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد.

حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز كند، با چه نظره ای روبرو شد؟
فكركنید. شما هم یك ایرانی هستید.
.
.
.
چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف كشیده بودند و غر می زدند كه پس این مردك چرا مغازه اش را باز نمی كند

 

با تشکر فراوان از دوست خوبم نیلوفر

 

وصـــــیـــــــت نـــامـــه قرن بيست و يكی

از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ، نگید این رانی هلو دوست داشت ،
 سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ، نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !

آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !
خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ، باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !

مراسم ختم من رو تو هیج مسجدی نگیرید ، راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!

توی درایو
E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ، عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترهم نمی کنه !

بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !
یه کاری کنید درایو
D بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!

یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!!

روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه ! همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده !
( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! )

پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک !

فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه !

به اقوام بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن : مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک !

شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره ! از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!

هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !! :(

و در آخر :
بنویـسید بعد مرگـم روی سـنـگ ... با خطـوط نـرم و زیــبا و قشــنگ
او خفته است در این گور سرد ... مرگش را دیده بود در یک پاییز زرد
در 21 سالـگـی مــرد و در
X سالـگــی بــه خـاک سـپــرده شــد !

 

نغز و طنز

شماره ناشناس

ناشناس : سلام خوشگله ، دوست پسر داری ؟
-بله ، شما؟
-من داداشتم ، صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم.


شماره ناشناس بعدی :

-دوست پسر داری؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ......واقعا که ...
-عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
- خوب داداشتم دیگه ، صبر کن خونه برسم من میدونم و تو...

ادامه نوشته

دست بزنیم؟

یه روز تو دانشگاه سر یکی از کلاسهام دختری بود که همش به این و اون گیر میداد...
چندین بار تحدیدش کردم که میندازمش (درسشو)...
ولی باز هم از رو نمیرفت...
گذشت و گذشت تا یه روز تولدم بود...
اومدم سرکلاس تا وارد شدم با خنده دادزد: استاد تولدتونه دست بزنیم؟...

منم گفتم:
الآن سرکلاس جلو بچه ها درست نیست بعداً میدم قشنگ دست بزنی
فکر کنم درسشو با من حذف کرد

 

به سلامتی همه عزیزان ، بزن زنگو

به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!

به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوس دارن وگرنه بهتر از ما رو که همه دوس دارن….

آمریکایی ها تو فکر اینن که کی برن مریخ... ما ایرانی ها نهایت فکرمون اینه که کی بریم تایلند !
سلامتی ماایرانیا

سلامتی پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه….

یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ،این بود که :
"یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"
به سلامتیه بچه مدرسه ای ها

بسلامتی بی ارزش ترین پول دنیا "تومن" چون هم تو هستی توش، هم من

به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه...

سلامتي اونايي كه دوسشون داريم و نميفهمن ... آخرشم دق ميدن مارو

صلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!

به سلامتی مهره های تخته نرد که تا وقتی رفیقشون تو حبس حریف به احترامش بازی نمی کن....

سلامتیه دوست نازنینی که گفت: قبر منو خیلی بزرگ بسازین.... چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم.....!

به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی.....خوابه....ولی واسه این که دلت رو نشکنه میگه:خوب شد زنگ زدی....باید بیدار میشدم.

به سلامتي آر دي...نه به خاطر موتور پيکانش.... به خاطره اينکه تو حسرت پژو ِ ...!

سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن که شبیه باباهاشون شن.نه مث جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون شن.

به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره....

آیا می دانید ....

میدونید توی زندگی چی لذت بخشه ؟؟
لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره
آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان
تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

انتخاب برای استخدام

 

 چهارصد آجر را در اتاقی بسته بگذارکارمندان جدید را در اتاق بگذار و در را ببندآنها را ترک کن و بعد از شش ساعت برگرد.  سپس موقعیتها را تجزیه تحلیل کن: 

×       اگر آنها آجرها را دارند می شمرند آنها را بخش حسابداری بگذار.  

×       اگر آنها از نو (برای بار دوم)دارند آنها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذار

×       اگر آنها همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند،(گند زده اند) آنها را در بخش مهندسی بگذار.  

×       اگر آنها آجرها را به طرز فوق العاده ای مرتب کرده اند آنها را در بخش برنامه ریزی بگذار.  

×       اگر آنها آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند آنها را در بخش اداری بگذار

×       اگر آنها در حال خوابند، آنها را در بخش حراست بگذار.  

×       اگر آنها آجرها را تکه تکه کرده اند آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذار.  

×       اگر آنها بیکار نشسته اند آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذار.  

×       اگر آنها سعی می کنند آجرها ترکیبهای مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذار.  

×       اگر آنها اتاق را ترک کرده اند آنها را در قسمت بازاریابی بگذار

×       اگر آنها به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذار.  

×       اگر آنها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند: بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها، به آنها تبریک بگو و آنها را در قسمت مدیریت ارشد قرار بده

 

دختر زیبا در مهمانی و روش‌های بازاریابی

شما در یك مهمانی ، یك دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج كن"

به این میگن بازاریابی مستقیم

ادامه نوشته

9 درس مهم در زندگی

درس اول :
يه روز مسوول فروش ، منشي دفتر ، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند…
يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه…
جن ميگه: من براي هر کدوم از شما يک آرزو برآورده مي کنم…
منشي مي پره جلو و ميگه: اول من ، اول من!
من مي خوام که توي باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادباني شيک باشم و هيچ نگراني و غمي از دنيا نداشته باشم !
پوووف! منشي ناپديد ميشه .......
! بعد مسوول فروش مي پره جلو و ميگه: حالا من ، حالا من
۰

۰

۰

ادامه نوشته

معما

دوستان عزیز می دانید در جمله زیر چه رازی نهفته است

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness

ادامه نوشته

اعترافات تکان دهنده

اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!!!!!!

ادامه نوشته

آشنایی با برخی واژه های ایرانی !

محتویات این پست جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

ادامه نوشته

قوانین در دانشگاه

 

1. در یک کلاس درس استاد آن است که زودتر از همه به کلاس میآید و دیر تر از همه میرود!

2.دانشجوی چشم چران +دانشگاه=ازدواج در ترم اول.

3.احتمال نوشتن جزوه توسط دانشجو در کلاس رابطه معکوس دارد با تعداد همکلاسیها از جنس مخالف .

4.شما به هیچ عنوان نمیتوانید بدون هماهنگی وارد دفتر رئیس شوید مگر آنکه دلتان بخواهد .

5.افزایش تعداد دانشجویان دختر ارتباط مستقیم دارد با بازدهی بیشتر پرسنل دانشگاه.

6.شما دانشگاه را همانطور میبینید که نیست !

7.ساختمانهای دانشگاه دو دسته اند :

-آنهایی که قبل از کلنگ خوردن افتتاح میشوند(فاز یک )

-آنهایی که هیچگاه افتتاح نمشوند(فازدو)

8.اصل بر این است که دانشگاه تعطیل است مگر اینکه خلافش ثابت شود .

9.به نظر آقای ....شما یا دانشجو نیستید یا یک چشم چران واقعی هستید .

10.احتمال اینکه در دانشگاه چیز یاد بگیرید خیلی بیشتر از آن است که زمین روی شاخ گاو باشد !

11. مسئول حراست در دانشگاه همان است که شما با دیدنش مقنعه خود را پایین میاورید.

12.برای ازدواج در دانشگاه دو چیز نیاز است :شما و جزوه!!

13. اگر خوشگل و خوشتیپ هستید برای ورود شما به دانشگاه به کارت دانشجوئی نیاز است .

14. همه کاره کلاس استاد است:

- فقط او حرف میزند و فقط هم خودش گوش میدهد !

15. شاخص های امنیتی درمسیر دانشگاه ?ترمینال بسیارعالی است حتی اگر شما به ضرب چاقو کشته شوید!

16. رحمت بر پدر مادر کسی که اینجا آشغال نریزد .....

 

"تست کنکور"

تست های فرهنگی هنری

هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب (محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت

 

هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور

 

هنرپیشه مرحوم فیلم "ممل آمریکایی" ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو

 

ادامه نوشته

کامپیوتر مونث است یا مذکر

معلم زن اسپانیایی داشت به شاگرداش توضیح می‌داد که اسامی در زبان اسپانیایی برخلاف انگلیسی مذکر و مونث هستند.

 

برای مثال خانه مونث هستش و مداد مذکر

 

یک دانش آموز پرسید "جنسیت کامپیوتر چیه"

 

معلم بجای جواب دادن کلاس را به دو دسته تقسیم کرد:

 

آقایان و خانم‌ها

 

و از آنها خواست خودشان تصمیم بگیرند که آیا کامپیوتر مذکر است یا مونث.

 

 

 

ادامه نوشته

شباهت تلفن همراه با ....

 

ادامه نوشته

وقتی شوهر برنامه نویس باشد

شوهر: سلام،من Log in کردم.

 

زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟

شوهر: Bad command or File name

 

زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم!

شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel

 

زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟

شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time

 

زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.

شوهر: Sharing Violation, Access Denied

 

زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.

شوهر: Data Type Mismatch

 

زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.

شوهر: By Default

 

زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.

شوهر: Hard Disk Full

 

زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟

شوهر: Unknown Virus Detected

 

زن: خب مادرم چی؟

شوهر: Unrecoverable Error

 

زن: و رابطه تو با رئیست؟

شوهر: The only User with Write Permission

 

زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟

شوهر: Too Many Parameters

 

زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.

شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed

 

زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!

شوهر: Close all Programs and Logout for another User

 

زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.

شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer

 

 

 

 

سوالاتی از حزب ا...

در پي سؤالاتي که بعضي از خوانندگان راجع به اوضاع کنوني کشور و مشکلات فعلي پرسيده اند، با يکي از اعضاي بلندپايه «حزب بحث دانشگاه وابسته به جبهه شعارهاي اصلاحي» مصاحبه اي به عمل آورديم:

 

ادامه نوشته

پروژه بسیار جالب یک دانشجو!!


دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:

1.       مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.

2.       عنصر اصلی باران اسیدی است.

3.       وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.

4.       استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.

5.       باعث فرسایش اجسام می‌شود.

6.       حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.

7.       حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.


از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!

 

یاداشت های روزانه ی عزرائیل !

شنبه:
امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟!

یکشنبه:
امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.
8753 تصادفی ، 6893 اعدامی ، 9872 تزریقی ، 44596 ایدزی ، و یک نفر بالای 145 سال سن رو واسه خاطر یک آدم وقت نشناس از دست دادم ... برای خودکشی اونقدر قرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد!


دوشنبه:
رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!
از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه.


سه شنبه:
مادره با دوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم، اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه.
دست اون یکی رو هم گرفتم، اما دیدم باز مادره داره یه جوری نگام میکنه. اومدم دست خودشم بگیرم، اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت. به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش از خیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن.
منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو با خودم بردم. طرف اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نشئه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده!


چهار شنبه:
خیلی عجله داشتم، اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش بدبد میده. اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردمو دارم روحش رو پنچرگیری میکنم!

پنج شنبه:
اونقدر از برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگیره.راستش ترسیدم بیفته. با خودم گفتم اگه کمکش نکنم ممکنه همچی بخوره زمین که دیگه قابل شناسائی نباشه. با احتیاط رفتم جلو بگیرمش نیفته اما تو یه لحظه جفتمون چنان هل شدیم که روحش موند تو دست من و جونش پرت شد پائین! باور کنید اصلا تو برنامم نبود ولی بالاخره پیش اومد.

جمعه:
بابا ولم کنید جمعه که تعطیله! میگن تو جمعه ها مرده ها هم آزادن، اونوقت خدا رو خوش میاد طفلکی من آزاد نباشم ؟!

 

نامه ای از طرف خدا

تا حالا شده احساس تنهایی کنی.فکر کنی که هیچ کسی نیست که تورو بفهمه.آره حتما شده تو این مواقع سعی می کنی که چه حرکتی انجام بدی؟ خیلی از ماها می ریم پیش یکی از نزدیک ترین دوستانمون تا با درد و دل کردن با اون یه کم سبک بشیم.اما حتما باز هم برات این اتفاق افتاده که همون دوستت که از نظرت سنگ صبورته برای تو وقت نداشته باشه و باید به کارهای خودش برسه. اون وقت چی؟دیگه به نظرت کی هست؟ خب من اینجا می خوام یه دوست رو معرفی کنم که میلیون ها ساله که همه می شناسنش از بزرگ و کوچیک، پیر و جوون، زن و مرد،دوستی که همیشه برای همه ما وقت داره همیشه به فکر ماست همیشه خیر و صلاحمونو می خواد اما ما بی معرفتها خیلی وقتا از یاد می بریمش یا وقتی کارمون باهاش تموم شد دیگه تا مشکل بعدی سراغش نمی ریم. باز هم می ریم سراغ افراد دیگه اما اون باز هم پیش خودش می خنده و می گه عیب نداره باز هم هر موقع کارت گیر کرد بیا پیش من.تا حالا به این موضوع فکر کردی که این دوست عزیز که تنهای تنهای تنهاست دوست داره که تو هم بهش یه سری بزنی سرتو بگیری بالا بهش بگی سلام امروز فقط به خاطر خودت اومدم، اومدم که بهت بگم چقدر دوست دارم .ازت تشکر کنم که اینقدر به فکر منی و شرمندم که من اون طور که تو می خوای به فکرت نیستم.می دونم به من حتی به اندازه یک قطره هم نیاز نداری ولی باز هم شرمندم که برات بنده بدی بودم.اگه خوب گوش کنید داره یه صدایی می یاد که میگه((یکی اون بالاست که مارو دوست داره))

ادامه نوشته

کعبه

به کعبه رفتم و گفتم: تو از خاکی منم خاک! چرا باید به دور تو بگردم؟!

 ندا آمد: تو با پا آمدی باید بگردی، برو با دل بیا تا من بگردم

پزشك رایانه ای

 یه بابایی میخوره زمین دستش پیچ می خوره ، منتها تنبلیش میاد بره دكتر نشونش بده ...دستش یه مدت همینجور درد می كرده ، تا یه روز رفیقش بهش میگه : این داروخونه یسر كوچه یه كامپیوترآورده كه صد تومن میگیره ، آنی هر مرضی رو تشخیص میده !!!یارو پیشِ خودش میگه : خوب دیگه صد تومن كه پولی نیست ، بریم ببینیم چه جوریاس ...میره اونجا ، می بینه یه دستگاه گذاشتن ، جلوش یه شكاف داره ، روش نوشته :لطفا اسكناس صد تومانی وارد كنید ...یارو صد تومنی رو میذاره ، یهو یه چیزه قیف مانند میاد بیرون ، میگه : نمونه ادرار !!!طرف هم با خجالت قیفُ می بره پُر می کنه و میاره !!!بعد از دو سه دقیقه ، كامپیوتره یه تیكه كاغذ میده بیرون كه روش نوشته بوده :یكی از تاندن های دست شما پاره شده ، باید یه هفته ببندینش و باهاش كار سنگین نكنید تا خوب شه !!!یارو كف می كنه كه این لامصب اینهمه چیزُ چطور از یکم ادرار فهمیده ؟؟؟!!!خلاصه كرمش می گیره كه ببینه میشه گولش زد یا نه ...فرداش یه شیشه مربا ورمیداره ، تا نصف توش آبِ شیر میریزه ، بعد میده سگش توش جیش کنه ، یه دونه از آدامسای دخترشُ هم میندازه توش ، یه معجون درست می کنه ، بعدم میره همون داروخونه ، معجونش رو میریزه به جای نمونه ادرار !!!كامپیوتره یه 15 دقیقه قیژ قیژ و دلنگ دلونگ می كنه ، بعد یه كاغد چاپ میكنه میده بیرون كه روش نوشته بوده :آبِ شیرتون آهک داره ، باید لوله كش بیارید درستش كنه ...سگت قلبش ناراحته ، همین روزها تموم میكنه ...دخترت حامله س ، باید بری خِرِ پسره طبقه پایینی رو بگیری ...درضمن ، اگه بخوای همینجوری شیشه مرباهای سنگین سنگین بلند کنی ، تاندن دستت هیچ وقت خوب نمیشه !!